شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

شکسته بندی و ترک استخوان (مو برداشتن استخوان)

شکسته بندی و ترک استخوان (مو برداشتن استخوان)

آنچه در این مقاله خواهید خواند

برای ترک استخوان از ضمادات زیر می توان استفاده کرد:

  • کوهان شتر به همراه نمک.
  • دنبه همراه خرما.
  • زردچوبه و پنبه و نمک.
  • سقز و روغن زیتون.
  • ضماد مومیایی سیاه با عسل.(مومیایی تا گرم است گذاشته شود تاثیر بهتری دارد سه روز پشت سر هم استفاده شود).
  • بادمجان نیم پز کرده، آب آن را خارج کرده و با شکر نی شکر مصرف شود (برای تسکین شکستگی و دردهای استخوانی).
  • ضماد آب شده مومیایی زرد به همان صورت گرم با عسل روی موضع.
  • ضماد کهربا همراه صبر زرد.
  • کوبیده هسته های میوه بنه.
  • تفاله های پخته شده مرزنجوش.
  • کوبیده هسته های سدر.
  • مخلوط سقز یا سندرس با زرده تخم مرغ نیم پز (برای ورم).
  • مالش روغن زیتون و سرکه و آبغوره به موضع (هم قابض و هم دفع رطوبت می کند).

درمان خوراکی ترک استخوان

  • آب جو به همراه سرکه (به صورت سوپ هم موثر است).
  • خوردن سویق و پودر سنجد و برگ چغندر.
  • خوردن شیر چربی دار و طبیعی.
  • خوردن مومیایی سیاه سه روز پشت سر هم.

نکته: بهتر است قبل از هر ضمادی، استخوان اصلاح شده و جا انداخته شود. در شکستگی های خیلی شدید فرد باید مهارت زیاد در این کار داشته باشد ولی اگر مهارت این کار را ندارد، برای احتیاط، جراحی انجام شود بهتر است، چون باید تکه های استخوان به ترتیب چیده شوند و درست اصلاح شود و این کار با باز کردن لایه های پوست انجام می شود.

از شدید ترین قوابض یعنی دارو های قابض جهت ضماد و بستن به جای ترک خوردگی استخوان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • زيره و آهك مساوى بكوبند و از صافی ریز رد كنند.
  • ترياك و زاج و كندر و مازو و مورد و هسته انار و مويز دانه جدا كرده و سرگين اسب نسوخته يا سوخته و شيره اينها و موى سوخته و خاكستر استخوان و خاكستر صدف غير مغسول و گلنار و كافور و جفت و اقاقيا و عدس.
  • عنزروت و صبر و مصطكى و خون سياوش مساوى خوب بكوبند.
  • جوهر مازو.

متنی در کتاب راهنماى داروهاى تندرستى، متن، ص: 588 آمده که بسیار مفید در بحث شکسته بندی و مو برداشتن استخوان است بنده این متن را بدون کم و کاستی آورده ام ولی در کلاس های شکسته بندی توضیحات آن را داده ام دوستانی که اهل تحقیق باشند می توانند صوت دوره را خریداری کننند تا کامل این متن با توضیحاتش در اختیار آنها قرار گیرد. ولی خلاصه آن را آورده ام.

ماليدنى است براى شكستن استخوان يا لق شدن ان‏:

بگيرند از ماش و از مر و صبر و خطمى سفيد و اقاقيا از هريك نصف ماش و از گل ارمنى دو برابر ماش بكوبند خوب و با سفيده تخم مرغ مخلوط كنند بمالند صبح و عصر بالاى استخوان شكسته و يا لق شده و نيز بگيرند از و خطمى و اقاقيا و گل ارمنى و صبر بكوبند مساوى و بمالند صبح و عصر با مطبوخ برگ مورد و مكرّر كنند چند روزى‏ در جبر كه بستن استخوان باشد.

مى‏گوئيم استخوان گاهى منخلع است تام (بيرون آمدن تمام از مفصل) و گاهى غير تام است و باين وثى مى‏گويند و خلع ظاهر مى‏شود در استخوان‏هاى دست و پا و زندين و فخدين (دوران) و استخوانهاى سر و فقرهاى پشت و كمر و گردن و دو فك و غير اينها و خلع استخوان زندين از مفصل سخت‏تر است با خلع استخوان فخد از گودى استخوان ورك و گاهى رطوبات در مفصل زانو ظاهر مى‏گردد و سهل الانخلاع مى‏شود و همينطور است اگر آن رطوبات در مفصل فخد واقع شود و هرچه رطوبات بين مفاصل بسيار گردد زودتر خلع يا وثى براى آن مفاصل ظاهر مى‏گردد و سهل الانخلاع و ارتداد مى‏گردد يعنى زود بيرون مى‏آيد و زود جا مى‏افتد مثل بيرون آمدن فك اسفل از مفصل و خلع استخوان انگشتان سخت‏تر است زيرا مفاصل اينها محكم مى‏باشد و از اين به بعد شروع مى‏كنيم بذكر علامات و علاج خلع و غيره مفصلا

در فسخ و سجح و رضّ و سقطه و صدمة و خزق است‏.

بدان كه اين مقاله در فسخ و سجح و رضّ و سقطه و صدمة و خزق است اما فسخ و اين فسخ يعنى جدا شدن و هتك هم بمعنى فسخ است يعنى پاره شدن و علامت اين فسخ اگر در ظاهر شد ديدن بچشم است مثل اينكه عضوى با چاقو پاره شود و علاج اين اگر بسيار باشد بايد خياطة كنند يا اينكه بس بگذارند و چند روزى بماند تا محكم گردد و اگر كوچك باشد معالجه كنند بمرهم داخليون اسود و اگر اين فسخ و هتك در باطن شد مثل اينكه از جائى بيفتند و بعد خون بقى دفع شود و يا ضربه بعضوى برسد و ورم كند و ترشح خون در داخل كند پس اگر بسيار باشد بايد رگ زنند و بمالند بآن عضو يخ يا كافور با يخ و اگر ورم رو بانجماد و سرخ شدن بشره گذاشت زلو بيندازند بالاى عضو متورّم تا بفساد عضو نكشد و از رادع ذكرشده استعمال كنند و اما سحج و آن خراشيدن و پوست باز كردن است در بدن و اين سحج يا در اثر رسيدن ضربه يا سقطه است و يا از برخورد باشياء خشنه و يا و يا بتوسّط فساد خون داخل در عضو است پس اگر اين سحج از سقطة يا ضربه يا غير اينها شد و از سبب داخلى بدن نشد اگر با ورم است بايد ورم او را بتوسط دواهاى رادعة مذكورة فوق علاج نمايند از ماليدن كافور و سركه و گذاشتن از لواشك ساخته شده از آرد جو و گل خطمى و اسفرزه با شير گاو و نشاسته و پس از كشيدن ورم چرب كنند عضو را بمرهم فراسيون احمر مذكور و يا به پيه و روغن بادام و موم و سرنج و اگر بدون ورم شد علاج كنند آن سحج را بقيروطيّات چنانچه گذشت و يا بروغن گل كه زرنيخ سائيده در آن داخل كرده باشند و اگر گردو را بسوزانند و بكوبند بپاشند بالاى عضو مسحوج مؤثر و مفيد است و اگر از سبب داخلى شد مثل خراشيدن و پوست باز كردنى كه از پرى بدن باشد از سوداء در مزاجهاى سوداوى و در بعض مالى‏خوليائى كه در اثر غلبه سوداء در بدن آنان باشد پس در چنين حال بايد علاج سوداء نمود و بدفع آن بايد پرداخت بخوردن منضج شاهتره و هليله سياه و بسفايج و هم‏چنين بخوردن مسهل سناء و تكرار كردن تا بدن پاك گردد از خلط بد و نيز چرب كنند بدن را بروغن كنجدى كه در آن آب كنند موم و مخلوط كرده‏

شکسته بندی و ترک استخوان (مو برداشتن استخوان)

در معالجه سحج‏

باشند در آن گوگرد سفيد و زاق و فضله كبوتر از هريك دو مثقال در بيست مثقال روغن كنجد و پنج مثقال موم اجزاء را خوب بكوبند موم و روغن را آب كنند وقتى كه رو بانجماد مى‏رود اجزاء را داخل كنند صبح و عصر و تكرار كنند تا معالجه شود و در ابتداء اگر از عضو خون نرفته باشد با سرخى در آن عضو بايد زلو بيندازند چنانچه ذكر شد و اگر خون بسيار رفته باشد مى‏توان گفت ورم ريحى است بايد بعلاج آن مشغول شوند بچيزهائى كه مسامات را باز مى‏كند مثل اينكه پوست دنبه گرم كنند يا خاكستر گرم بيندازند بعضو متورم تا ورم كشيده شود و نيز بمالند نمك سائيده با آب گرم يا با آب رازيانه و نيز مفيد است ماليدن خضض مكّى و ماموزه و صبر زرد و گل ارمنى با شير گاو و اگر ورم تحليل نرود بگذارند در آب داغ و به‏برند در حمّام‏هاى داغ و نيز بمالند بعضو متورّم از دواهاى محلل مثل زوفاى تر مخلوط با آرد جو و نيز بكوبند پودنه كوهى را و به‏بندند بالاى ورم و يا آرد جو را با قوت و شير گاو بهم زنند و گرم كنند بيندازند بالاى ورم و اگر ورم در داخل شد ابتدا از دواهاى جاذبه بگذارند مثل سير و يا بادكش كنند از آن عضو متورم و اگر رفع نشود حجامت كنند و تيغ زنند بعد بادكش كنند تا ماده بظاهر جلب شود و اگر در اين بين ماده بظاهر عضو جلب شد و عضو سرخ گرديد بايد زلو بيندازند و يا تيغ زنند تا رفع سرخى شود و اگر ورم تحليل نرفت بايد منضج مذكور را بيندازند بالاى عضو و مكرّر كنند تا نرم شود و دهن باز نمايد و بطريق ساير اورام او را معالجه نمايند.

در سقطه و ضربه و صدمه است‏

مخفى نماند عضو متالم بسقطه يا ضربه مولم است در اثر فسح و رض و يا تفرق اتصال در گوشت يا در استخوان و يا در عضلة و غيره و شيخ الاطباء مى‏فرمايند هرچه بوده باشد جسه؟؟؟ بزرگ‏تر مى‏باشد خطر سخت‏تر انتهى و نيز مى‏فرمايند اگر در اثر سقطه يا يا ضربه يا غير اينها جانب قلب يا معدة قطع شود در همان حال مى‏ميرد انتهى گاهى عارض مى‏كند اين سقطه و ضربه حبس بول يا حبس غايط و گاهى بول مى‏آيد بغير اراده و اگر در اثر سقطه يا ضربه قى الدّم عارض شود و رعاف سخت ظاهر گردد بسبب قطع عرق در كبد يا طحال مريض مى‏ميرد و از گفتار شيخ الاطبّاء است كسى كه واقع شود به پرده گوش او ضربه يا سقطه و جارى شود از آن گوش خون بسيار ناچار است از اينكه ورم كند و بكشد

در علاج عضوى كه سقطه يا ضربة بان رسيده باشد

ابتدا بايد تا وقتى كه عضو ورم نكرده باشد يا نشكسته باشد و يا از جاى خود بيرون نيامده باشد آن عضو را محكم به‏بندند تا مانع شود از ريختن خون بآن عضو و اگر ورم نمود بايد محكم نبندند بلكه به‏بندند غير محكم و اگر بعد از ضربه يا سقطه بسر هذيان و تب و عطش در مريض ظاهر شد اين مقدّمه ورم پرده دماغ است بايد از بازوى مريض رگ زنند و خون كم كنند از رگ قيفال بقدر قوه عليل تا مانع شود از ريختن خون بجرم دماغ‏

و از آفت ورم جرم دماغ ايمن گردد و پس از رگ زدن به‏بندند بالاى عضو مئوف از قوابض بارده؟؟؟ مغريه مثل اينكه بكوبند مقدارى از جفت و دانه و رگ و برگ مورد و با لعاب اسفرزه خمير كنند نرم و بيندازند بالاى عضو مئوف و اماله كنند مريض را بامالهاى ملايم مثل اماله فلوس با روغن بادام شيرين و تكرار نمايند و نيز تليين طبيعت كنند بهمين فلوس يا روغن بادام و غذا دهند بماش و نخود و بكسى كه در اثر اين ضربة يا سقطه عضوى در داخل بدن آن پاره شود افضل اين است كه بخورانند باين گونه متالمين از موميائى با روغن زنبق اگر روغن زنبق وجود نداشت با پيه الاغ آب كرده داخل كنند و بخورند و از چيزهائى كه منفعت مى‏كند خوردن عنزروت و سماق است و اگر از زاق مقدار نه نخود بخورند منفعت بسيار دارد در پاره شدن اعضاء داخلى و همچنين خوردن زرنيخ در جراحات باطنى كه از ضربه يا سقطه حاصل شده باشد نفع بسيار دارد و مقل و ريوند نيز نفع دارد و از ماليدنيها بگيرند از مغاث سه جزء و از خطمى و انزروت از هريك يك جزء با كمى زعفران مخلوط و بمالند بعضو و يا با شير گاو خمير كنند و بيندازند بالاى عضو مصدوم و اگر در اثر سقطه يا ضربة درد شديدى ظاهر نشود و آثار ورم بزرگ هم نباشد و زخم هم نباشد بهترين علاج اين است كه روغن زيتون را گرم كنند و بمالند بعضو بجهة تسكين درد آن و از لعابات بخورانند باين گونه اشخاص و كسى را كه با تازيانه و يا با چوب زده باشند بايد بخورانند بآن از نخود و لوبياى پخته و بخورند از آب نخود و آنجا كه ضرب رسيده باشد پوست گوسفند تازه كنده شده بيندازند در حالتى كه پاشيده باشند بالاى كمر از رگ بسيار نارين و نيز بگيرند.

در خزق و وخز است‏

از مرداسنج و از سفيداب قلع از هريك دو مثقال و از روغن گل و پيه آب‏كرده از هريك پنج مثقال بسايند و مخلوط كنند و مرهم بسازند و چرب كنند آنجا كه ضرب رسيده است‏.

و اين خزق و وخز نفود جسم حادّ صلب است در بدن و وخز بجسمى كه رقيق و كوچك باشد مى‏گويند و خزق بجسمى كه ضخيم باشد پس اين جسمى كه فروميرود به بدن يك وقت كوچك است و پس از كشيدن آن از بدن جايش بزودى بهم مى‏آيد و خوب مى‏شود در چنين صورت محتاج بذكر علاج آن نيستيم و امّا اگر بزرگ شد مثل شيرهائى كه معمول پيشينيان بوده است و معمول آنها اين بوده كه تيرها را نيش‏ها و پرهائى كه سر آنها بطرف ته تير بوده براى آن قرار مى‏دادند بجهة قبل دشمن كه پس از فرورفتن به بدن بيرون آوردنش سخت باشد و گير كنند و بيرون نيايند لذا در اين‏گونه موارد بدستور آنية كه عن‏قريب ذكر مى‏شود عمل نمايند بدان كه راه بيرون آوردن تيغ يا تير يا سوزن يا چيزهاى ديگر از بدن اين است اگر داراى زوائد يا شعب يا برآمدگيهائى باشند كه در وقت بيرون كشيدن آن مانع از خروج آن باشد در چنين صورت بايد عضو شكافته شود تا بالاى زوائد آن تير و بيرون كشند و اگر داراى زوائد نشده اگر ممكن است با دست بملايمت بكشد و اگر ممكن نيست با آلت كشيد و يا با كلبتين بيرون آورند و بعضى موارد معمول قدماء بوده كه تير را بسم آلوده مى‏كردند در چنين حال‏

در جبر و كسر استخوان‏

ايضا بزر البنج را بكوبند و با شير خمير كنند و بيندازند بالا زخم و اگر صفدع كه وله‏اش مى‏گويند پوست‏كن كنند و بيندازند بالاى زخم تير و غيره مسكّن درد آن است و در اين‏گونه موارد اگر خرچنگ را بكوبند و بگذارند بالا زخم بسيار مفيد و مسكن است و همينطور مفيد است اگر پياز نركس را بكوبند و بگذارند بالاى زخم و پوست دنبه بز خوب است‏.

گفتار در جبر و كسر خلع استخوان‏

مخفى نماند چون علم بجبر و يا خلع و يا كسر استخوان موقوف بود بشناختن آن استخوان پس لازم دانستم ابتدا شروع كنم بتشريح استخوانهاى بدن لذا از استخوانهاى سر شروع مى‏شود و پس از ذكر استخوان هر عضوى بجبر و كسر و خلع و طريق علاج آن مى‏پردازيم بيارى خداى بزرگ و حسن توفيق آن.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *