شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

حجامت حزیران

حجامت حزیران

آنچه در این مقاله خواهید خواند

حجامت حزیران بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام در خصوص زمان و اهمیت حجامت حزیران فرموده اند:

لَا تَدَعِ الْحِجَامَهَ فِی سَبْعٍ مِنْ حَزِیرَانَ فَإِنْ فَاتَکَ فَلِأَرْبَعَ عَشْرَهَ.

حجامت در روز هفتم از ماه حزیران را از دست مده و اگر نتوانستی در روز چهاردهم انجام بده.”

در حدیث شب معراج است که رسول اکرم (ص) می فرمایند : وقتی به آسمان هفتم صعود کردم هیچ ملکی از من گذر نکرد مگر این که گفت: ای محمد حجامت کن و امتت را به حجامت امر بفرما. بحار ج ۶۲ ص ۳۰۰ باب۸۹

رسول خدا (ص) فرمودند: اگر در چیزی شفا وجود داشته باشد پس در تیغ حجّام است یا در شربتی عسل. وسائل ج۱۷ص ۵۴۱-

عِدَّهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَزَلَ جَبْرَئِیلُ ع عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسِّوَاکِ وَ الْخِلَالِ وَ الْحِجَامَهِ ؛

حضرت صادق علیه السلام می فرماید : جبرئیل با دستور مسواک و خلال کردن و حجامت بر پیامبر(ص) نازل شد .
الکافی ۶ ۳۷۶ باب الخلال ….. ص : ۳۷۶

زمان حجامت حزیران در سال 1402

در سال 1402 روزهای هفتم و چهاردهم ماه رومی حزیران، مطابق با 31 خرداد و 6 تیر است البته احتمال دارد که یک روز عقب تر باشد ولی چون روز قبل از آن مصادف با سه شنبه است و ممنوعیت حجامت در این روز می باشد باید آخر خرداد را اهمیت بیشتری قائل باشیم که به چهارشنبه متصل شده و روز بعد از آن هم اشکالی ندارد که پنجشنبه می باشد که یک روز آن هم مصادف با عید قربان بوده و تاثیر خوبی را خواهد داشت برای خونگیری و دفع فضولات.

ماه حزیران چه ایامی است؟

ماه حزیران ماه نهم از ماه های رومی است که پس از ماه ایار است. در میان ماه های رومی چهار ماه را سی روز محاسبه می کنند که یکی از این چهار ماه حزیران می باشد. بهترین زمان برای حجامت بر اساس روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام همین ماه رومی حزیران است.

حزیران نهمین ماه رومی است و تقویم های شمسی معمولا از 24 هر ماه اول یک ماه رومی می شود مثلا 24 اسفند ماه مصادف با اولین ماه رومی در سال رومی می باشد که آذار است البته بستگی به ماه قبلی دارد چون بعضی از آنها 31 روز می باشد و بعضی 30 روز .

  1. آذار، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با فروردین ماه
  2. نیسان، ۳۰ روزه، تقریبا مطابق با اردیبهشت ماه
  3. ایار، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با خرداد ماه
  4. حزیران، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با تیر ماه
  5. تموز، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با مرداد ماه
  6. آب، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با شهریور ماه
  7. ایلول، ۳۰ روزه، تقریبا مطابق با مهر ماه
  8. تشرین اول، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با آبان ماه
  9. تشرین آخر، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با آذر ماه
  10. کانون اول، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با دی ماه
  11. کانون آخر، ۳۱ روزه، تقریبا مطابق با بهمن ماه
  12. شباط، ۲۸ روزه، تقریبا مطابق با اسفند ماه

نام های این ماه  ها و مطابقت هر یک با ماه های سال خورشیدی ماه های رومی، نوعی گاهشماری است که تا قرن گذشته و حتی اوایل قرن حاضر خورشیدی در ایران مورد استفاده بوده است. گرچه امروزه به کارگیری این ماه ها، به خصوص در زبان فارسی متروک گردیده است، امّا هنوز هم گاهی در پاره ای از نوشته های گذشتگان، به اسامی این ماه ها برخورد می کنیم.

بعنوان مثال در کتاب معروف دعا موسوم به مفاتیح الجنان، اشارات متعددی به اسامی این ماه ها و آداب و مناسک مربوط به هریک شده است یا در کتاب های قدیمی تاریخ، زمان بسیاری وقایع بر حسب این ماه ها ثبت گردیده است.

تقسیم سال به دوازده ماه (صرفنظر ازمقدار متفاوت روزهای هرماه) برطبق روایات مذهبی سابقه اش به عصرطوفان نوح می رسد. درتورات (عهدقدیم) اولین نشانه رسمی ماه شماری و نشانه دینی سال و ماه شماری به چشم می خورد که چنانکه گذشت به بعدازطوفان باز می گردد، به تقریب چیزی حدود بیست و سه قرن قبل از میلادمسیح.(1)

در آنجا تصریح گردیده که اوقات سال به دوازده ماه سی روزه با اضافه یک پنج روزه افزودنی به ماه آخرین حساب می شده (این پنج روز آخر که در تقاویم قدیم به خمسه مسترقه شناخته می شد تا مدتها بعد از اسلام هم رواج داشت، چنانکه در کتاب نوروزنامه، منسوب به خیام و منابع دیگر ذکر آن رفته است.

در قرآن کریم، سوره توبه (آیات36-37) همین تقسیم بار دیگر به صراحت ذکر شده که: ان عده الشهور عندالله اثناعشر شهراً فی کتاب الله یوم خلق السموات والارض… (یعنی همانا عدد ماه ها در نزد خداوند دوازده است و در کتاب خدا ذکر شده، روزی که خداوندآسمان ها و زمین رابیافرید….الآیه

از جهت روشن شدن مطالب بعدی این نوشته، نگارنده لازم می داند از همین ابتدا یادآوری نمایدکه اصولاً مبنای محاسبه اوقات سال و قرار دادن ماه ها بر پایه دو دستگاه گاهشماری متفاوت بوده است که بستگی تام به شرایط اقلیمی وجغرافیایی منطقه مربوط داشته.

  • یکی بر اساس گردش قمر به دور زمین که به طور متوسط برابر است با 29 روز و12 ساعت و 44 دقیقه.
  • و دیگری برحسب گردش خورشید به دور زمین بر مبنای پندار قدما (نجوم بطلمیوسی که خورشید را فلک چهارم گردنده به دور زمین در منطقه البروج می پنداشت) و یا زمین به دور خورشید بر طبق دانش جدید. و مقدار آن دوازده ماه کامل سی روزه به انظمام پنج روز و 6 ساعت اضافی که درتقویم فعلی ما این قریب شش روز را به شش ماهه اول سال به قرار هر ماه سی و یک روز اضافه می شود.

ناگفته نماندکه اساس گاهشماری براساس ضرایب عدد شش که از خیلی قدیم وجود داشته یادگار تلاش های نخستین ستاره شناسان جهان باستان، یعنی بابلیان است که هم ایشان پایه گذاران نجوم و علم ستاره شناسی هم بوده اند.(2)

قراین نشان می دهندکه شیوه محاسبه ماه ها بر اساس قمری متأخر از شمسی و بر اساس سهولتی که رؤیت ماه درشب و تعقیب کردن آن داشته اتخاذ گردیده. علاوه برآن بیشتر این امر مربوط به ادیان وشرایط جغرافیایی محل پدید آمدن آنان بوده.

شیوه محاسبه قمری چنان بود که قدما دایره گردش ماه به دورزمین را به 29 منزل وکسری می گرفتند و گفته شده عدد الفبای عربی که آن نیز29 است ازهمین راه پیدا شده. و این در حالی است که محاسبه ماه های شمسی مفصل تر و چنان بودکه دایره گردش خورشید به دور زمین را360 درجه قرارداده و به دوازده سی درجه تقسیم می کردند که زمان محاسبه هر ماه خورشیدی بود و نام های هریک ازآنان بعد از این می آید.

حجامت حزیران

رصد کردن خورشید برخلاف ماه کار ساده ای نبود و ستاره شناسان ورزیده و آلات و اسباب پیچیده می طلبیدکه کمتر در اختیار همگان بود.

ازجانبی تقسیمات فوق بر مبنای چهار نقطه فلکی متمایز از یکدیگر از قدیم مورد توجه بشر در امر کشت و کار، تعین محل زندگی و فعالیت های دیگر بوده است.

این چهار نقطه عبارتند از اعتدالین (یعنی دو اعتدال در مقدار شب و روز، اعتدال ربیعی و اعتدال خریفی و پائیزی در اول بهار و اول پائیز که روز و شب تقریباً یکسان. و دیگر انقلابین (یعنی انتهای بهار و انتهای پائیزکه یکی شامل طولانی ترین روز و دیگری طولانی ترین شب می گردید. طبعاً حضور گرما و سرما، نیازهای کشت و کار و عوامل دیگر این ایام را اهمیت ویژه ای می بخشیدند.

اما مزیتی که محاسبه ماه ها به قرار شمس بر قمری داشت در این امر خلاصه می شودکه ماه های قمری نسبت به دایره خورشید زمان کمتری می برند، درحالیکه ماههای شمسی در تمام فصول و ایام سال ثابت و با انقلابات جوی همخوانی دارند. به بیان دیگر ماه های قمری هر سال شمسی یازده روز و کسری کمتر می شدند و لذا ماه ها با فصول مطابقت نداشتند. فی المثل اگرامسال اول تابستان به ربیع الاول می افتاد سه سال دیگر در ربیع الثانی بود.

ناگفته پیداست در محاسبات حکومتی و دریافت مالیات در زمان جمع آوری محصول خلل ایجادمی شدکه لزوماً برای قانونمند کردن این امر همواره درکنار ماه های قمری یک نوع ماه شمسی هم حضور داشت. افزون بر آن در تطابق تاریخی سال های قمری و شمسی ایجاد اشکالات اساسی می کردکه ما نمونه های آن را در تطبیق تقاویم شاهد هستیم.

لااقل برای ما ایرانیان متدین به دین اسلام که عبادات و مراسم مذهبیمان مطابق ماه های قمری است ماه شمسی ایرانی منظور و به گواهی ابوریحان بیرونی درکتاب التفهیم: ایرانیان از دیر باز تقویم شمسی خود را معمول می داشتند و این تنها پس از اسلام بود که به واسطه گرایش های مذهبی ماه های هجری قمری که مناسبت های اسلامی را در خود داشتند مقدم قرارگرفت.(3)

مطلب دیگر آنکه اعراب قبل از اسلام به نوبه خود وعلیرغم آنچه پنداشت عموم است، با تقویم شمسی آشنا بودند. چنانکه این بار ابوریحان درکتاب آثارالباقیه خود متذکر شعری از شاعری اهل قبیله بنی کنانه، مربوط به قبل از اسلام گردیده که در آنجا آورده بود: ما بین دور الشمس و الهلال یجمعه جمعاً لدی الا جمال حتی یتم الشهر بالکمال(4).

در ادامه نگارنده لازم به یادآوری می داند که بنابر قول مورخین و منجمین صاحبنظر درتمام دوران ها رواج ماه های شمسی به مراتب بیش از قمری بوده و در این راه به گفته ابوریحان درکتاب التفهیم استناد می جوئیم که تصریح نموده:

“و اما سال شمسی روزگارش سیصد و شصت و پنج است با کسری که برابر چهار یک روز است. و آن را رومیان و سریانیان و قبطیان و پارسیان و سغدیان به کار همی داشتند. ولکن به استعمال کسرش برخلاف همی شدند و هر کس از ایشان راهی همی گیرد”(5)

اتفاقاً همین اختلاف نظر در بنیاد ماه های شمسی و قمری و شمارش ایام آنان که غالباً در متون قدیم و جدید بر سر انطباق آنان اختلاف است و تا آنجاکه به ما مربوط می شود در ادبیات فارسی اسباب نافهمی بعضی ایام می گردد منظور ما از این نوشته را توجیه می نماید. فی المثل به این بیت شیخ سخن فارسی سعدی شیرازی توجه فرمائیدکه گفته است: “این هنوز اول آذار جهان افروز است باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار”

به راستی کسی که با اسامی ماه های فوق که اصل سریانی دارند آشنا نباشد از این شعر چه می فهمد، یا از فصلی که بیان کننده آن هستند. اجمالاً این سه (آذار، نیسان و ایار) ازماه های رومی یا سریانی هستند که تقریباً مصادف با فصل بهار می باشند.

درحال حاضر تقویم رسمی کشور ما برحسب ماه های دوازده ماه شمسی رقم خورده، با یادآوری اینکه تا گذشته نچندان دور مبنای آنان در ایران بنابر اعتقادات مذهبی که ذکرش گذشت ماه های قمری بودند، البته همواره در معیت ماههای شمسی بنابر دلایلی که گذشت، هستند.

به بیان دیگر طبق قانونی که در تاریخ سه شنبه یازدهم فروردین ماه 1304 شمسی، برابر رمضان سال 1343 قمری، از مجلس شورای ملی (سابق) گذشت تمام ماه شماری های دیگر (منظور ماه های قمری به استثنای مناسبت های مذهبی، ماههای نجومی، ماههای فرنگی و…) منسوخ و حساب ماه ها به قراری که امروز شاهد هستیم منظورگردید.

چنانکه گذشت اسامی ماه های دیگر در ادبیات و فرهنگ ما به وفور به کار رفته و این یکی از مشکلات زبانی و ادبی ما را رقم می زند که این نوشته در صدد توضیح آنست. ماه شماری های مذکور به ترتیب اهمیت چنانست که می آیند:

  1. چنانکه گذشت ماه های قمری دردستگاه شمارش ما ههای ما بنا بر اهمیت مذهبی که داشتند رتبه اول را دارا بودند و هیچگاه به طورعملی کنار گذاشته نشدند. مبنای سال در این دستگاه هجرت حضرت رسول(ص) از مکه به مدینه محاسبه شده و هنوز تنها تقویم رایج مذهبی است.

ترتیب ماه های آن در شعری ازصاحب «نصاب الصبیان» فراهی چنین آمده است:

ز محـــرم چو گذشتی چه بود؟ ماه صفر دوربیع و دو جمــــادی ز پی یکدیگر

رجب است از پی شعبان، رمضان و شوال پس به ذیقعده ذیحجه بکن نیک نظر

نکته قابل یادآوری آنکه تا قبل از تصویب قانون فوق هر جا در سند، کتیبه یا کتاب و نوشته ای ذکرسال یا ماه شده بدون تردید منظور ماه و سال قمری است مگر اینکه نویسنده تصریح به شمسی بودن نموده باشد.

حجامت حزیران

  1. ماههای نجومی:که به ظاهر قدیمترین شیوه تقسیم سال به ماه بوده و چنانکه گذشت سابقه اش به بسی قدیم و عصر بابلیان می رسد. دستگاه آن چنانکه ذکر شد از تقسیم دایره 360 درجه ای حرکت خورشید به دور زمین (بر حسب نجوم بطلمیوس) و تفکیک دوازده سی درجه به دست می آمد. ترتیب آنهادرکتاب نصاب فوق الذکرچنین است:

خوربه جوزا سی و دو و سی و یک حمل و ثـــــور و شیر (اسد) با پس و پیش

دلو و میزان و حوت و عقرب، پس بیست و نه قوس و جدی بی کم و کاست

با یادآوری این که اعداد مذکور در ابیات ربط به دستگاه عددی محاسبات منجمین داشته و منظور عدد روزهای این ماه ها نیست.

  1. ماه های سریانی یارومی: که این ماه ها نیز سابقه ای قدیم داشته و آنچه مسلم است توسط رومیان در گذشته از سریانیان اخذ و سپس برحسب میلاد حضرت مسیح تنظیم شده بود.

نکته ای که هست باتوجه به حضور رومیان در آسیای صغیر ومجاورت با خاک ایران و جهان اسلام بدیهی می نمود که اشاره بدانان درمتون اسلامی ـ ایرانی راه یافته و در فرهنگ و ادبیات ما رسوخ نموده باشد.ترتیب ماه های مذکور به قراری است که می آید:

دو تشرین و دو کانون و پس آنگه شبــــاط و آذر و نیسان، ایار است

حزیران و تموز و آب و ایلـــول نگه دارش که از من یادگار است

  1. ماه های ایران باستان: به روایت ابوریحان بیرونی و دیگر منابع گاهشماری، ایرانیان نیز از خیلی قدیم از تقویم شمسی استفاده نموده و سال را به دوازده ماه و هر ماه را به نام یکی از امشاسپندان (ایزدان مقرب) می خواندند.

فراموش نکنیم که در آن زمان در ایران روزهای سی گانه ماه نیز اسم داشنتند و نگارنده در نوشته ای جداگانه نام روزهای ماه های قدیم ایران را آورده است. بیرونی در التفهیم ذکرمی کندکه نام دوازده روز اول هرماه عبارت از همان نامهای دوازده گانه هر ماه بوده است. همو یادآوری می نماید ایرانیان رسم داشتند افزون برجشن های ملی و میهنی دیگر تطابق نام روز و نام ماه راجشن بگیرندکه به این ترتیب دوازده جشن اینچنینی داشتند.

از این جشنها آنچه درمتون قدیم ذکر گردیده و معروف بوده نوروز، یا روز اورمزد از ماه اورمزد (اول فروردین) و نیز مهرگان، بهمنگان یا بهمنجنه که بدان جشن سده هم می گفتند (چون پنجاه شب و پنجاه روز مانده بود به عیدنوروز) و به همین ترتیب اعیاد ماه های دیگر. به هرحال نام های دوازده ماه ایرانیان قدیم را چنین ذکر کرده اند:

اورمزد ماه، بهمن ماه، اردیبهشت ماه، شهریورماه، اسپندارمز ماه،ـ خرداد ماه، امرداد ماه، آذر ماه، أبان ماه، خور ماه، قمر ماه، تیشترماه. (6)

  1. ماه های ترکی: در منابع قابل دسترس نگارنده این سطور دو روایت ازماه های ترکی به چشم می خوردکه با توجه به دو تیره مهم ترکان آسیای میانه و آسیای صغیر باید هر یک متعلق به یکی از این دو تیره باشد. به عبارت دیگر دسته اول باید از آن ترکان اویغوری و دومی از آن ترکان خطایی باشد.

دستگاه ماه شماری اویغوری قدر مسلم به شیوه قمری بوده است که در آن سال نیز به شیوه ماه نامگذاری می شد. یعنی یک دوره دوازده ساله در نظر گرفته می شد که نام های آن دوازده سال به نام دوازده ماه خوانده می شد و سپس دوره بعدی به همین ترتیب. این دوره دوازده ساله و دوازده ماهه به نام دوازده حیوان خوانده می شد و به درستی دانسته نیست که آیا چون ایران قدیم (که نام روز و ماه چنین بود) تطابق نام ماه و نام سال مناسبت را ایجاب می کرد یا خیر.

این ترتیب سال شماری و ماه شماری با مغولان به ایران آمد و سال های سال در کنارسال ها و ماه های قمری مرسوم بود. اما تا آنجاکه می دانیم قاجارها عناوین سال ها را حفظ و فقط ماه هارا به قمری نمودند. لازم به افزودن است که قبل از این تاریخ هم کاشغری درکتاب «دیوان لغات ترک» سال ترکی اویغوری را برمبنای قمری دانسته که با این حساب اسامی ماه ها محتملاً همان اسامی سال هابوده است(7)

و این همه در حالی است که تقی زاده در کتاب «بیست مقاله» و تحت عنوان «گاهشماری های خصوصی ملل و ممالک اسلامی» قید می کند که دوره دوازده ساله سال های ترکی منطبق با سال هجری شمسی و طبعاً اسامی ماه ها بر طبق تقسیم منطقه البروج بوده است. (8)

به هرحال اسامی این ماه ها چنانکه در نصاب الصبیان ابو نصر فراهی آمده بدین قراراست:

موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمـــار زین چارچوب گذری نهنگ آمد و مـــار

و آنگاه به اسب و گوسفند است حساب حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخرکار

شیوه دیگر ماه شماری ترکان شیوه مربوط به ترکان خطایی بوده است.

درکتاب «فرهنگ نجومی» از استاد فقید ابوالفضل مصفا و تحت عنوان ماه های ترکی از اسامی ماه های دیگری یاد شده که بعید نمی نماید همان ماه های مرسوم نزد ترکان خطایی بوده است بدون اینکه توضیح بیشتری در پیرامون آنان آمده باشد. اسامی آمده در آنجا به ترتیب عبارتند از: آرام ای، ایکنجی ای…(9).

نگارنده لزومی نمی بیند در مورد تاریخچه و سابقه متن های فعلی ایران که طبعاً از منابع قدیم تر اخذ شده اند، یا به همان ترتیب سابقه ماه های فرنگی توضیحی بدهد. لیکن خود را ناگزیر از یادآوری دونکته می داند.

  • نخست اینکه در تمام این دستگاهها لزوماً بر خلاف گاهشماری امروز ما در ایران شروع سال از بهار نبوده و اختلافی که در بعضی موارد مشاهده می شود از این ناحیه بوده. دوم اینکه همواره یکی از مشکلات محققین تاریخ و دیگر محققین استخراج و تطبیق مواقع این ماه هابوده است .
  • امری که به واسطه دوره گردشی ماه های شمسی و قمری، عدم دسترسی به منابع باز مانده از قدیم مبنی بر انطباق های این چنینی از اهمیتی مضاعف برخوردار و امروزه اهل علم را وادار نموده جداول وفرمول هایی برای این تطبیق ها فراهم آورند که معهذا همیشه هم صحیح نمی نمایند و از دایره بحث ماخارج است.
  • لذا از نوادر است که فی المثل مورخی چون مسعودی در کتاب مروج الذهب خود آورده است که: «…نخستین ماه از سال ایرانی (مطابق تقویم ملکشاهی) فروردین ماه است که مقابل می افتد با ماه مارس از ماه های رومی و ایار از ماه های سریانی و بشنس ازماه های قبطی

ارجاعات:

  1. سفرپیدایش.باب هفتم
  2. گاهشماری و جشن های ایران باستان. هاشم رضی. انتشارات فروهر. ص 45 و بعد
  3. التفهیم…بیرونی. چاپ دارالکتب مصریه.1961 .ص18
  4. آثارالباقیه…بیرونی. چاپ مطبعه کاتولیکیه. بیروت.ص15
  5. التفهیم…ص325
  6. همانجا. همان صفحه
  7. سنجش و مبدء زمان در نزد ملل. ابوالفضل نبئی. جیبی 1348.ص65
  8. بیست مقاله. تقی زاده. چاپ بنیاد فرهنگ.1348 .ص470
  9. فرهنگ نجومی. ابوالفضل مصفا. مرکزانتشارات علمی- فرهنگی.ص701
مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *