شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

برای چه چیز هایی لفظ شفاء بیان شده است؟

برای چه چیز هایی لفظ شفاء بیان شده است؟

آنچه در این مقاله خواهید خواند

لفظ شفاء لفظی که بسیاری از اطبای طب سنتی هنوز در آن دچار اشتباه شده اند و با همین جهل بسیاری از مشکلاتشان را نمی توانند با طب اسلامی حل کنند.

جالب است بدانید اگر چیزی لفظ شفاء برای آن آمد در بیماری و غیر آن می توان استفاده کرد ولی آنچه دواء باشد فقط برای بیمار مفید می باشد. پس به این نکته خواهشا بسیار توجه فرمایید مثل حجامت و عسل و شیر گاو و سیاهدانه و تربت امام حسین علیه السلام فقط برای بیمار نمی باشد و حتی انسان سالم هم می تواند استفاده کند.

دیده ام که بعضی از دوستان که بعضی از کتب طب سنتی را تورق کرده اند ایراداتی به حجامت، عسل، بادمجان، سیاهدانه و… وارد کرده اند و گفته اند حجامت باعث ضرر می شود یا عسل برای همه خوب نیست و یا بادمجان سودا زا است و گاهی گفته اند که سیاهدانه برای کسی که حرارتش زیاد است خوب نیست.

مشکل اینجاست که اینها لفظ شفا را نفهمیده اند و همه مشکلاتشان از اینجا شروع شده. نمی دانند که دوایی که در طب سنتی آورده اند با شفایی که در روایت برای حجامت و عسل و… آمده فرق دارد. حتی توجیهاتی برای قرآن آورده که عسل که در قرآن آمده شفا است منظور برای دردهای سرد است و نه دردهای گرم، این صحبت ها را از کجا در آورده اند، ما نمی دانیم.

اگر از امام حسین علیه السلام خجالت نمی کشیدند مطمئنا در مورد تربت ایشان هم ایراداتی وارد می کردند که این خاک است و خاک سودا زاست و… مثل امثال وهابی ها که گفته اند: اگر تربت كربلا شفا مى‌دهد، چرا شيعيان به پزشك مراجعه مى‌كنند و بيمارستان مى‌سازند؟

خوب این هم حد جهل هر فردی را مشخص می کند که لفظ شفا را نمی داند به چه معناست و الا در کتاب های اهل تسنن مکرر وارد شده و حتی آمده که بعضی از اصحاب به تربت قبر شریف پیامبر صلوات الله و سلامه علیه هم شفا می گرفته اند ولی لفظ شفا امده نه دوا ء برای همین مقداری توضیح دراین باره می دهم و بیشتر بر لفظ شفای تربت امام حسین علیه السلام تاکید داردم و بقیه موارد را در مقاله های جدا به آن می پردازم.

تفاوت بين شفا و دواء

  • «شفا» به دست خداوند است؛ و اين خداوند است كه در برخى از چيزها شفا قرار داده است؛ و اسباب و مسببات آن را در بسیار از خوراکی ها و دعاها قرار داده است از جمله در قرآن، عسل، سیاهدانه، حجامت، بادمجان و… و از جمله در خاك كربلا.
  • از نظر لغت، شفاء يعنى رسيدن و آمدن بهبودى است. و به نوعى معناى آن حاصل مصدرى است. و مى‌توان گفت شفاء امرى است كه با آمدنش درد پايان مى‌يابد. چنانچه راغب اصفهانى در مفردات خود به همين قضيه اشاره كرده است. (ترجمه مفردات راغب ج2 337.)
  • اما «دوا» كه جمع آن «ادويه» مى‌شود، به هر چيزى كه بيمارى را با آن درمان مى‌كنند گفته مى‌شود. دواء: مايتداوي به، و «دَاوَاهُ» عالجه:الدَّوَاء- جمع أَدْوِيَة: دارو، آنچه كه بيمارى را با آن درمان كنند. (فرهنگ ابجدي عربي- فارسي، متن )400.

خلاصه اين كه شفا يافتن؛ يعنى بهبودى از بيمارى، حال گاهى بهبودى به وسيله مداوا و معالجه با دوا است و گاهى بدون مداوا و به وسيله معجزه و… است؛ البته گاهى در محاوره به جاى يكديگر نيز به كار برده شده است؛ اما معناى حقيقى اين دو باهم تفاوت دارند.

خاك كربلا

شفاي هر دردي است همان طور كه گفتيم، خداوند در برخى از چيزها در اين دنيا «شفا» قرار داده است كه در ادامه با سند و مدرك به آن‌ها اشاره خواهيم كرد. يكى از چيزهايى كه طبق روايات اهل بيت عليهم السلام، خداوند شفا در آن قرار داده است، خاك مقدس و ملكوتى كربلاى معلا است كه خداوند به خاطر جانفشانى‌ هاى سيد الشهداء عليه السلام و ياران وفادار آن حضرت، اين اثربخشى را به خاك كربلا عطا كرده است.

روايت سعد بن سعد: عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عليه السلام عَنِ الطِّينِ فَقَالَ أَكْلُ الطِّينِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَيْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِيرِ إِلَّا طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ.سعد بن سعد روايت كرده است: از امام موسى بن جعفر عليه السلام سوال كردم از خوردن خاك؛ فرمودند خوردن آن حرام است و حرمتش مثل حرمت ميته و خون و گوشت خوك است؛ مگر خاك قبر امام حسين عليه السلام؛ به درستيكه در آن شفاى از هر دردى و امان از هر خوفى است.القمي، أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (متوفاى367هـ)، كامل الزيارات، ص478تحقيق: الشيخ جواد القيومي، لجنة التحقيق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ

اسباب شفا از ديدگاه آيات و روايات

طبق آيات قرآن و روايات، خداوند قادر و حكيم، شفاء را در بعضى از آِيات و اذكار و همچنين اشياء اعم از اطعمه و اشربه قرار داده است. موارد بسيارى را مى‌توان يافت كه در قرآن و روايات شيعه يا سنى تصريح شده است كه خداوند به وسيله آن‌چيزها شفا مى‌دهد كه ما به چند مورد به صورت خلاصه اشاره خواهيم كرد:

  • قرآن شفاست خداوند كريم در قرآن مى‌فرمايد:وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآَنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آَيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آَمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آَذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ. فصلت/44.و اگر [اين كتاب را ] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم، قطعاً مى گفتند: «چرا آيه هاى آن روشن بيان نشده؟ كتابى غير عربى و ] مخاطب آن ]عرب زبان؟» بگو:«اين ] كتاب ]براى كسانى كه ايمان آورده اند رهنمود و درمانى است، و كسانى كه ايمان نمى آورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است، و ] گويى ]آنان را از جايى دور ندا مى دهند! (فصّلت:44)وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا. الإسراء/ 82.و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى كنيم، و ] لى ] ستمگران را جز زيان نمى افزايد.

وَ أَمَّا آيَاتُ الشِّفَاءِ

فَهِيَ عَظِيمَةُ الشَّأْنِ مَنْ كَتَبَهَا وَ حَمَلَهَا وَ شَرِبَهَا شُفِيَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هِيَ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى  إِبْراهِيمَ وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ أَ لَمْ تَرَ إِلى  رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ بِأَلِفِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم .  المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص: 196

برای چه چیز هایی لفظ شفاء بیان شده است؟

  • عسل

ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ. النحل/69.سپس از همه ميوه ها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. ] آنگاه ] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مى‌آيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين ] زندگى زنبوران ] براى مردمى كه تفكر مى كنند نشانه ] قدرت الهى ] است.

نکته قابل توجه این است که عسلی قابلیت شفا بودن را دارد که از همه گیاهان استفاده کرده باشد مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ و عسل های تک گیاه این خاصیت را ندارد.

  • فاتحه الكتاب

«صادق آل‎ عبا» فرمودند: «چنان‎چه بر مرده‎ای ۷۰ بار سوره حمد خواندید و زنده شد، تعجب نکنید.» (اصول کافى)

از سلمة بن محمد نقل است که گفت: از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که فرمودند: کسی که سوره حمد، او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی‌بخشد. (خواص القرآن، ص ۴۸)

رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ ص أَنَّهُ قَالَ  فِي  الْحَمْدُ لِلَّهِ  سَبْعَ مَرَّاتٍ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ فَإِنْ عَوَّذَ بِهَا صَاحِبُهَا مِائَةَ مَرَّةٍ وَ كَانَ الرُّوحُ قَدْ خَرَجَ مِنَ الْجَسَدِ رَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ الرُّوح . مكارم الأخلاق، ص: 363

از نبى اكرم (ص): هفت بار (سوره حمد) شفاء هر بيمارى است، و اگر به كسى/ 70 بار بآن تعويذ خوانده شود و روح از تنش بيرون رفته باشد خداوند آن را باز گرداند.

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّهُ قَالَ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ (ص)… ثُمَّ قَالَ: ” يَا جَابِرُ، أَلا أُخْبِرُكَ بِخَيْرِ سُورَةٍ نَزَلَتْ فِي الْقُرْآنِ؟ “، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: ” فَاتِحَةُ الْكِتَابِ، قَالَ عَلِيٌّ: وَأَحْسَبُهُ، قَالَ: فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ “.از جابر بن عبدالله انصارى نقل شده است: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود اى جابر! آيا تو را خبر ندهم به بهترين سوره‌اى كه در قرآن نازل شده، عرض كردم بلى يا رسول الله صلي الله عليه و آله، فرمودند: «فاتحه الكتاب» بزرگ است و من آن را بزرگ مى‌شمارم فرمود: در آن شفاى از هر دردى است.

  • سياه دانه (الحبه السوداء)

وَ قَالَ النَّبِيُّ ص الْحَبَّةُ السَّوْدَاءُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّام . مكارم الأخلاق، ص: 387

نبی مکرم اسلام می فرمایند : سیاهدانه شفای همه درد ها است مگر مرگ.

  • «حجامت»

امام رضا (ع):

رسول خدا فرمودند: اگر در چیزی شفا وجود داشته باشد پس در تیغ حجّام است یا در شربتی عسل. وسائل ج17ص 54

رسول اکرم (ص):

شفای امت من در سه چیز است: آیه ای از کتاب خدا جرعه ای از شربت عسل و نیشتر حجامت. بحارالانوار ج92 ص176.

  • سیب

عَنِ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع يَقُولُ  التُّفَّاحُ  شِفَاءٌ مِنْ خِصَالٍ مِنَ السَّمِّ وَ السِّحْرِ وَ اللَّمَمِ يَعْرِضُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْبَلْغَمِ الْغَالِبِ وَ لَيْسَ شَيْ ءٌ أَسْرَعَ مَنْفَعَةً مِنْهُ . المحاسن، ج 2، ص: 553

از امام کاظم علیه السلام که می فرمایند: سیب شفاست از سم و سحر و بیماری های ماورایی که از اهل زمین ( اجنه به انسان رسیده است  ) و شفای بلغم غالب است و چیزی سرعتش در نفع رسانی به انسان بالاتر از سیب نیست.

  • خرما

عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ  كُلُوا التَّمْرَ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنَ الْأَدْوَاء. مكارم الأخلاق، ص: 168

از امیر المومنین علیه السلام که می فرمایند: خرما بخورید که شفای هر دردی است.

  • خرماي عجوه

وَ قَالَ عَجْوَةُ الْبَرْنِيِّ مِنَ الْجَنَّةِ وَ هِيَ شِفَاءٌ مِنَ السَّم . مكارم الأخلاق، ص: 195

عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَمَّا قَدِمَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْحِيرَةَ رَكِبَ دَابَّتَهُ وَ مَضَى إِلَى الْخَوَرْنَقِ ثُمَّ نَزَلَ فَاسْتَظَلَّ بِظِلِّ دَابَّتِهِ وَ مَعَهُ غُلَامٌ أَسْوَدُ وَ ثَمَّ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ فَاشْتَرَى نَخْلًا فَقَالَ لِلْغُلَامِ مَنْ هَذَا فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ فَخَرَجَ فَجَاءَ بِطَبَقٍ ضَخْمٍ فَوَضَعَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَأَشَارَ إِلَى الْبَرْنِيِّ فَقَالَ مَا هَذَا فَقَالَ السَّابِرِيُّ فَقَالَ هُوَ عِنْدَنَا الْبَيْضُ ثُمَّ قَالَ لِلْمُشَانِ مَا هَذَا فَقَالَ لَهُ الْمُشَانُ قَالَ هُوَ عِنْدَنَا أُمُّ جِرْذَانَ وَ نَظَرَ إِلَى الصَّرَفَانِ فَقَالَ مَا هَذَا قَالَ الصَّرَفَانُ فَقَالَ هُوَ عِنْدَنَا الْعَجْوَةُ وَ فِيهَا شِفَاءٌ. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 63، ص: 136

چون امام ششم عليه السّلام به حيره آمد مركبش را سوار شد و بخورنق رفت و در آنجا استراحت کرد و در سايه مركبشان خوابیده بودند و غلام سياهى با ایشان بود و آنجا مردى از اهل كوفه بود كه نخلستانى خريده بود و بآن غلام گفت:

اين آقا كيست؟ پاسخ داد جعفر بن محمّد است و آن مرد رفت يك طبق بزرگ خرما آورد و برابر آن حضرت نهاد و آن حضرت بخرما برنى اشاره كرد كه اين چيست؟

پاسخ داد سابريست، فرمود آن در نزد ما خرماى بيض است، بعد به نوعی دیگر از خرما ها اشاره كرد كه اين چيست؟ گفت: مشان، فرمود ما آن را ام جرذان دانيم و بصرفان نگريست و فرمود: اين چيست؟ گفت: صرفان امام فرمود: ما آن را عجوه ناميم و در آن شفاء است.

وَ عَنْهُ ع قَالَ  الْعَجْوَةُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنَ السِّحْرِ. مكارم الأخلاق، ص: 168

از آن حضرت (ع): عجوه از بهشت است و داروى سحر ميباشد.

  • خرمای برنی

وَ قَالَ ص  عَلَيْكُمْ بِالْبَرْنِيِّ فَإِنَّهُ يَذْهَبُ بِالْإِعْيَاءِ وَ يُدْفِئُ مِنَ الْقُرِّ وَ يُشْبِعُ مِنَ الْجُوعِ وَ فِيهِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ بَاباً مِنَ الشِّفَاء. مكارم الأخلاق، ص: 169

و نيز فرمود: بر شما باد به خوردن برنى كه خستگى را ميبرد و از سرما حفظ مى كند، و آدمى را سير مى نمايد، و 72 در از شفا بروى انسان مى گشايد.

  • کاسنی

وَ عَنْ الصادق علیه السلام قَالَ  الْهِنْدَبَاءُ شِفَاءٌ مِنْ أَلْفِ دَاءٍ وَ مَا مِنْ دَاءٍ فِي جَوْفِ الْإِنْسَانِ إِلَّا قَمَعَهُ الْهِنْدَبَاء. مكارم الأخلاق، ص: 177

و از آن حضرت: كاسنى شفاى هزار بيمارى است، و كاسنى هر بيمارى را كه در درون انسان باشد بر طرف مى كند.

برای چه چیز هایی لفظ شفاء بیان شده است؟

  • شير گاو

عَنْهُ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَبَنُ الْبَقَرِ شِفَاءٌ. المحاسن، ج 2، ص: 494

این شیر حتما باید از گاوی باشد که به چرا رفته باشد و از همه گیاهان مصرف کرده باشد و الا شفا در آن وجود ندارد طبق استناد به این حدیث:

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَيْكُمْ بِأَلْبَانِ الْبَقَرِ فَإِنَّهَا تُخْلَطُ مِنْ كُلِّ الشَّجَرِ. المحاسن، ج 2، ص: 493

عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآَلِهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: ” مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ دَاءٍ إِلا وَقَدْ أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً، وَفِي أَلْبَانِ الْبَقَرِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ.

از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده است: خداوند هيچ دردى را خلق نكرده ؛ مگر اينكه دوايش را آفريده است و در شير گاو شفاى براى تمامى دردهاست.

رَسُولُ اللَّهِ (ص): ” إِذَا أَكَلْتَ فَابْدَأْ بِالْمِلْحِ، وَاخْتِمْ بِالْمِلْحِ، فَإِنَّ الْمِلْحَ شِفَاءُ سَبْعِينَ دَاءً، أَوَّلِهَا الْجُنُونِ وَالْجُذَامِ، وَالْبَرَصِ، وَوَجَعِ الْأَضْرَاسِ، وَوَجَعِ الْحَلْقِ، وَوَجَعِ الْبَطْنِ “.

على عليه السلام (ع) از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت فرمود: هنگام غذا خوردن با نمك شروع كن و با نمك پايان بده، به درستيكه نمك شفاى هفتاد درد است، از آن جمله است جنون و جذام و پيسى و ورم لثه و ورم حلق و و ورم شكم است.

  • گوشت و دنبه گوسفند

مِنْ صَحِيفَةِ الرِّضَا ع عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص  وَ قَدْ ذُكِرَ عِنْدَهُ اللَّحْمُ وَ الشَّحْمُ لَيْسَ مِنْهُ بَضْعَةٌ تَقَعُ فِي الْمَعِدَةِ إِلَّا أَنْبَتَتْ فِي مَكَانِهَا شِفَاءٌ وَ أَخْرَجَتْ مِنْ مَكَانِهَا دَاء. مكارم الأخلاق، ص: 158

از صحيفه حضرت رضا (ع): در محضر پيغمبر سخن از گوشت بميان آمد، حضرت فرمود: هيچ قطعه گوشتى و چربی در معده وارد نميگردد، مگر آنكه بجاى آن شفا ايجاد مى شود، و درد و بيمارى از آن ميرود.

منظور از چربی و شحم اینجا چربی به همراه گوشتی است که گوست آن نهی شده نباشد مثل گوشت گاو چه بسا چربی حیوانی که از آن به نام شحم یاد شده چربی است که از شیر آن یا کره آن گرفته شده باشد مثل این روایت:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ  لَحْمُ الْبَقَرِ دَاءٌ وَ أَسْمَانُهَا شِفَاءٌ وَ أَلْبَانُهَا دَوَاءٌ. مكارم الأخلاق، ص: 159

از امام صادق (ع): گوشت گاو بيمارى می آورد، و روغنش شفاست و شيرش دوا می باشد.

عَنْهُ ع  وَ ذُكِرَ لَحْمُ الْبَقَرِ عِنْدَهُ قَالَ أَلْبَانُهَا دَوَاءٌ وَ شُحُومُهَا شِفَاءٌ وَ لُحُومُهَا دَاء. مكارم الأخلاق، ص: 159

و از آن حضرت: خدمت حضرتش سخن از گوشت گاو بميان آمد، فرمود: شيرش دواست، و گوشتش بيمارى است.

  • بادمجان

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: كُلُوا الْبَاذَنْجَانَ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ

وَ قَالَ الصَّادِقُ ع عَلَيْكُمْ بِالْبَاذَنْجَانِ الْبُورَانِيِّ فَهُوَ شِفَاءٌ يُؤْمِنُ مِنَ الْبَرَصِ

عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ أَكْثِرُوا مِنَ الْبَاذَنْجَانِ عِنْدَ جَذَاذِ النَّخْلِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ يَزِيدُ فِي بَهَاءِ الْوَجْهِ وَ يُلَيِّنُ الْعُرُوقَ وَ يَزِيدُ فِي مَاءِ الصُّلْب .

در روایتی دیگر به نقل از ابن عباس آمده که مى‌گويد ما بر سفره وليمه مردى از انصار بوديم كه غذايى آورد كه در آن بادمحان بود، مردى از قوم گفت يا رسول الله (ص) بادمجان صفرا را زياد می کند و زبان را خشك مى‌كند، پس حضرت بادمجان كوچكى را دريك لقمه خوردند آن مرد باز هم همان حرفها را تكرار كرد، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: بادمجان شفاى از هر دردى است و مرضى در آن نيست.

  • برگ چغندر

– وَ رُوِيَ نِعْمَ الْبَقْلَةُ السِّلْقُ يَنْبُتُ بِشَاطِئِ الْفِرْدَوْسِ وَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنَ الْأَوْجَاعِ كُلِّهَا وَ تَشُدُّ الْعَصَبَ وَ تُظْهِرُ الدَّمَ وَ تُغَلِّظُ الْعَظْمَ وَ الْكَمْأَةُ مِنَ الْمَنِّ وَ مَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَيْنِ وَ الدُّبَّاءُ يَزِيدُ فِي الْعَقْلِ وَ الدِّمَاغِ وَ كَانَ يُعْجِبُ النَّبِيَّ ص وَ أَصْلِ الْفُجْلِ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ وَرَقُهُ يَحْدُرُ الْبَوْلَ وَ الْجَزَرُ أَمَانٌ مِنَ الْقُولَنْجِ وَ الْبَوَاسِيرِ وَ يُعِينُ عَلَى الْجِمَاعِ و السلجم بالسين المهملة و الشين المعجمة و صحح بعضهم بالمهملة لا غير يذيب الجذام وَ كَانَ النَّبِيُّ ص يَأْكُلُ الْقِثَّاءَ بِالْمِلْحِ وَ يَأْكُلُ عَنِ أَسْفَلِهِ فَإِنَّهُ أَعْظَمُ لِبَرَكَتِهِ وَ الْبَاذَنْجَانُ لِلشَّابِّ وَ الشَّيْخِ وَ يَنْفِي الدَّاءَ وَ يُصْلِحُ الطَّبِيعَةَ وَ الْبَصَلُ يَزِيدُ فِي الْجِمَاعِ وَ يُذْهِبُ الْبَلْغَمَ وَ يَشُدُّ الْقَلْبَ وَ يُذْهِبُ الْحُمَّى وَ يَطْرُدُ الْوَبَاءَ بِالْقَصْرِ وَ الْمَدِّ وَ السَّعْتَرُ عَلَى الرِّيقِ يَذْهَبُ بِالرُّطُوبَةِ وَ يَجْعَلُ لِلْمَعِدَةِ خَمْلًا (بِسُكُونِ الْمِيمِ) وَ التَّخَلُّلُ يُصْلِحُ اللِّثَةَ وَ يُطَيِّبُ الْفَمَ وَ نُهِيَ عَنِ التَّخَلُّلِ بِالْخُوصِ وَ الْقَصَبِ وَ الرَّيْحَانِ فَإِنَّهُمَا يُهَيِّجَانِ عِرْقَ الْجُذَامِ وَ عَنِ التَّخَلُّلِ بِالرُّمَّانِ وَ الْآسِ وَ غَسْلُ الْفَمِ بِالسُّعْدِ (بِضَمِّ السِّينِ) بَعْدَ الطَّعَامِ يُذْهِبُ عِلَلَ الْفَمِ وَ يَذْهَبُ بِوَجَعِ الْأَسْنَانِ وَ الْمَاءُ سَيِّدُ الشَّرَابِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ طَعْمُهُ طَعْمُ الْحَيَاةِ وَ يُكْرَهُ الْإِكْثَارُ مِنْهُ وَ عَبُّهُ أَيْ شُرْبُهُ بِغَيْرِ مَصٍّ وَ يُسْتَحَبُّ مَصُّهُ.  بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 59، ص: 285

روایت شده که چه سبزی خوبی است برگ چغندر که در شاطی فردوس ( بهشت ) می روید و در آن شفای از همه درد ها می باشد و عصب ها را محکم می کند و خون را ظاهر کرده و استخوان ها را محکم می کند و کماء که آن هم از بهشت است آبش شفای بیماری های چشم می باشد و کدو تقویت عقل و مغز کرده و باعث تعجب پیامبر صلی الله علیه و آله بود و ترب باعث قطع بلغم و برگش باعث دفع بول و زردک امان از قولنج و بواسیر و معین جماع است. شلغم خوره را آب كند، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم خيار را با نمك ميخورد و از تهش ميخورد و میفرمودند بركتش بيشتر است، بادنجان برای پير و جوان سود دارد ، درد ببرد و طبع را اصلاح  كند، پياز نيروى جماع را زیاد می کند و بلغم را می برد، و دل را نيرو می دهد و تب را از بین خواهد برد، و وبا یا همان باد را طرد  می كند، آویشن ناشتا خوردن رطوبت را از بین می برد ، و پرز های معده را زیاد کند. خلال كردن لثه را  اصلاح كند، دهن را خوشبو كند؛ خلال كردن با شاخه های تیز و نى و ريحان غدقن است كه رگ جذام را تحریک کند و هم با چوب انار و آس ممنوع است ، کشیدن سعد به دهان بعد از غذا بیماری های دهان را از بین ببرد ، و درد دندانها را هم دفع می کند. آب سرور نوشابه ها است در دنيا و آخرت و مزه زندگى دارد، و پر نوشيدن آن کراهت دارد ، هم يكباره نوشيدنش کراهت دارد و خوبست جرعه جرعه نوشيدن، روايت است هر كه آب نوشد و پيش از سيراب شدن دست از آن بکشد و خدا را سپاس گويد تا 3 بار بهشت بر او  واجب باشد و برلی هر بار نوشیدن بسم اللَّه گويد.

  • پنير به همراه گردو

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: الْجُبُنُّ وَ الْجَوْزُ فِي كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا الشِّفَاءُ وَ إِنِ افْتَرَقَا كَانَ فِي كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا الدَّاءُ. المحاسن، ج 2، ص: 495

  • جو

عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِي شَيْ ءٍ شِفَاءً أَكْثَرَ مِنَ الشَّعِيرِ مَا جَعَلَهُ غِذَاءَ الْأَنْبِيَاءِ ع  مكارم الأخلاق، ص: 154

از امام صادق (ع): اگر خداوند در چيزى بيشتر از جو شفا سراغ داشت همان را خوراك انبياء قرار ميداد.

  • سیر

وَ مِنَ الْفِرْدَوْسِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص  كُلُوا الثُّومَ وَ تَدَاوَوْا بِهِ فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ سَبْعِينَ دَاء. مكارم الأخلاق، ص: 182

نبی مکرم اسلام می فرمایند: سیر بخورید و به آن درمان کنید چرا که شفای هفتاد درد در آن می باشد.

  • سویق عدس

عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ سَوِيقُ الْعَدَسِ يَقْطَعُ الْعَطَشَ وَ يُقَوِّي الْمَعِدَةَ وَ فِيهِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَةَ وَ يُبَرِّدُ الْجَوْفَ وَ كَانَ إِذَا سَافَرَ لَا يُفَارِقُهُ وَ كَانَ إِذَا هَاجَ الدَّمُ بِأَحَدٍ مِنْ حَشَمِهِ يَقُولُ أَشْرِبُوهُ مِنْ سَوِيقِ الْعَدَسِ فَإِنَّهُ يُسَكِّنُ هَيَجَانَ الدَّمِ وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَة. مكارم الأخلاق، ص: 193

از امام صادق (ع): سويق عدس عطش را از بين مى برد، و معده را قوى مى سازد، و شفاء 70 درد است و حرارت را فرو مى نشاند، و معده را تبريد مى نمايد، و هر گاه حضرت مسافرت مى كرد، آن را از خود جدا نمى نمود، و اگر در كسى از اهل خانه فشار خون دچار مى شد مى فرمود: سويق عدس بخوريد، كه هيجان خون (فشار خون) را تسكين ميدهد و حرارت را فرو مى نشاند.

برای چه چیز هایی لفظ شفاء بیان شده است؟

  • اسفند

وَ الْحَرْمَلُ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً وَ هُوَ يُشَجِّعُ الْجَبَانَ وَ يَطْرُدُ الشَّيْطَان . بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 59، ص: 286

قَالَ النَّبِيُّ ص  مَا أَنْبَتَ الْحَرْمَلُ شَجَرَةً وَ لَا وَرَقَةً وَ لَا زَهْرَةً إِلَّا وَ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِهَا حَتَّى تَصِلَ إِلَى مَنْ تَصِلُ إِلَيْهِ أَوْ تَصِيرَ حُطَاماً وَ إِنَّ فِي أَصْلِهَا وَ فَرْعِهَا نُشْرَةً وَ فِي حَبِّهَا شِفَاءً مِنِ اثْنَيْنِ وَ سَبْعِينَ دَاء. مكارم الأخلاق، ص: 186

پيغمبر اكرم (ص) فرمود: از اسفند درخت يا برگ يا ميوه اى نميرويد، مگر آنكه فرشته اى بر آن گماشته است تا آن را به آنكه بايد برساند، يا خشك شود، و در ريشه و ساقه اش شفاء است، و در دانه آن داروى 72 بيمارى است.

منظور از اسفند خوردن آن است به استناد این روایت از محمد بن حكم: پيغمبرى بخداوند از جبن و ترسوئى امتش شكايت كرد، خداوند بوى وحى فرمود كه: دستور ده تا اسفند بخورند كه شجاعت را زياد مى كند.

  • سنا

وَ قَالَ النبی صلوات الله و سلامه علیه و آله لَوْ كَانَ فِي شَيْ ءٍ شِفَاءٌ لَكَانَ فِي السَّنَا. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 59، ص: 300

عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ، قَالَتْ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص): “… فَقَالَ: ” لَوْ كَانَ شَيْءٌ يَشْفِي مِنَ الْمَوْتِ كَانَ السَّنَا، أَوِ السَّنَا شِفَاءٌ مِنَ الْمَوْتِ.از اسماء بنت عميس نقل شده است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به من فرمود:… اگر چيزى شفاى از مرگ باشد آن چيز گياه «سنا» است، يا سنا شفاى از مرگ است.

  • هليله سياه (ِالْهِلِيلِجِ الأَسْوَدِ)

وَ قَالَ ص عَلَيْكُمْ بِالْإِهْلِيلَجِ الْأَسْوَدِ فَإِنَّهُ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ طَعْمُهُ مُرٌّ وَ فِيهِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاء.  طب النبي صلى الله عليه و آله و سلم، ص: 31

از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده است كه بر شماست كه هليله سياه بخوريد؛ چون هليله سياه يك درخت بهشتى است و طعم تلخى دارد و شفاى براى تمامى دردهاست.

  • شکر نی شکر

عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ  مَنْ أَخَذَ سُكَّرَتَيْنِ عِنْدَ النَّوْمِ كَانَتْ لَهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّام . مكارم الأخلاق، ص: 168

على بن يقطين: از حضرت موسى بن جعفر (ع) شنيدم كه مى فرمود: هر كس به هنگام خواب دو حبه قند (شکر نی شکر ) بخورد، از هر دردى شفا يابد جز مرض مرگ.

قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى يَقُولُ أَبْوَالُ الْإِبِلِ خَيْرٌ مِنْ أَلْبَانِهَا وَ يَجْعَلُ اللَّهُ الشِّفَاءَ فِي أَلْبَانِهَا.» (وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج25، ص114، ابواب اطعمه مباحه، باب59، ح3)

عَنْهُ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ سَمِعْتُ أَشْيَاخَنَا يَقُولُونَ إِنَّ أَلْبَانَ اللِّقَاحِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ عَاهَةٍ. المحاسن، ج 2، ص: 493

  • خوان (ریزه هایی که سر سفره می افتد)

ان ما يسقط من الخوان ، فيه شفاء لكل داء

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: كُلُوا مَا يَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ، فَإِنَّهُ شِفَاءٌ لِكُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَسْتَشْفِيَ بِهِ. الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل)، ج 3، ص: 45

امير مؤمنان (ع): فرمود: هر چه از سفره بريزد (خرده هاى غذا) شفاء همه دردها است براى كسى كه قصد استشفاء بآن را داشته باشد.

  • حمد گفتن در نوشیدن آب

وَ قَالَ الصَّادِقِ علیه السلام إِذَا شَرِبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَشْرَبْ فِي ثَلَاثَةِ أَنْفَاسٍ يَحْمَدُ اللَّهَ فِي كُلٍّ مِنْهَا الْأَوَّلُ شُكْرٌ لِلشَّرْبَةِ وَ الثَّانِي مَطْرَدَةٌ لِلشَّيْطَانِ وَ الثَّالِثُ شِفَاءٌ لِمَا فِي جَوْفِه . مكارم الأخلاق، ص: 151

امام صادق (ع) فرمودند: آب را با سه نفس بخوريد و در هر نفس خدا را سپاس گوييد شكر اولى شكر آب است، و دومى شيطان را طرد مى كند، و سومى شفاء درون  بدن مى باشد.

  • سور مومن

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع  فِي سُؤْرِ الْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 151

از امام صادق علیله السلام که می فرمایند: در نوشیدن دم خورده مومن شفای هفتاد بیماری وجود دارد.

  • شفای چشم

عَنْ مُوسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا شِفَاءُ الْعَيْنِ قِرَاءَةُ الْحَمْدِ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةِ الْكُرْسِيِّ وَ الْبَخُورُ بِالْقُسْطِ وَ الْمُرِّ وَ اللُّبَانِ.

از امام رضا علیه السلام آمده است که شفای چشم در خواندن سوره حمد و معوذتین و آیت الکرسی است و دود کردن و بخور به قسط و مر مکی و کندر می باشد. الكافي (ط – الإسلامية)، ج 6، ص: 503

عَنِ الْكَاظِمِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص  نِعْمَ الرَّيْحَانُ الْمَرْزَنْجُوشُ نَبَتَ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ وَ مَاؤُهُ شِفَاءُ الْعَيْن .مكارم الأخلاق، ص: 45

از حضرت كاظم (ع)، گويد: پيغمبر (ص) فرمود مرزنجوش گل خوبى است، گياهى است در زير پايه عرش و آبش شفاى چشم است.

  • آب قارچ (كمأه)

في الكمأة

عَنِ الرِّضَا ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْكَمْأَةُ مِنَ الْمَنِّ وَ مَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَيْنِ .  مكارم الأخلاق، ص: 195

وَ الْكَمْأَةُ مِنَ الْمَنِّ وَ مَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَيْنِ . بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 59، ص: 285

  • آب زمزم

عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ  مَاءُ زَمْزَمَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاء. مكارم الأخلاق، ص: 155

گرفتن ناخن در روز جمعه

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ مَنْ قَلَّمَ أَظْفَارَهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ أَنَامِلِهِ دَاءً وَ أَدْخَلَ فِيهَا شِفَاء.  مكارم الأخلاق، ص: 64

پيغمبر (ص)، فرمود: هر كس در جمعه ناخن بگيرد، خداوند درد را از انگشتانش بيرون كند و بجايش شفا وارد سازد.

  • یاد اهل بیت علیهم السلام

ذِكْرُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ شِفَاءٌ مِنَ الْوَغَلِ وَ الْأَسْقَامِ  وَ وَسْوَاسِ  الرَّيْب

یاد ما اهل بیت علیهم السلام شفای از هر ضعف و درد و هر گونه شک و وسواس می باشد . تحف العقول، النص، ص: 115

  • دعا

أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع  عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ. الكافي (ط – الإسلامية)، ج 2، ص: 470

موارد دیگری هم در روایات ذکر شده است که لفظ شفا برای آن ذکر شده ولی برای بیماری های خاص است مثل: «بال مگس»

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وَقَعَ الذُّبَابُ فِي إِنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْمِسْهُ فَإِنَّ فِي أَحَدِ جَنَاحَيْهِ دَاءً وَ فِي الْآخَرِ شِفَاءً وَ إِنَّهُ يَغْمِسُ بِجَنَاحِهِ الَّذِي فِيهِ الدَّاءُ فَلْيَغْمِسْهُ كُلَّهُ ثُمَّ لْيَنْزَعْه. مكارم الأخلاق، ص: 152

پيغمبر (ص) فرمود: هر گاه مگسى در ظرف شما افتاد آن ظرف را در آب فرو بريد، كه يك بال مگس آلوده به بيمارى است و در بال ديگرش شفا است. و مگس بال آلوده اش را در ظرف فرو مى برد. پس همه ظرف را در آب فرو بريد و او را بيرون اندازيد.

موارد دیگری هم ذکر شده در روایت که شفاء را خداوند در آن ها قرار داده است ولی به جهت طولانی نشدن از ذکر آنها خوداری کردیم.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *