پاسخ به شبهاتمتفرقه

هر طبيب بايد اين علوم را بداند!

یک طبیب باید چه علومی را بیاموزد تا به او طبیب بگوییم؟

مرحوم عقیلی خراسانی در کتاب خلاصة الحكمة، ج‏1، ص: 16 ضرورت های علومی که یک طبيب باید بداند را ده علم بیان کرده اند. ما متن فرمایشات ایشان را به طور مفصل بیان می کنیم تا هر بی سر و پایی نام خود را طبیب نگذارد و مردم را اینقدر دچار مشکل و بی اعتمادی به طب سنتی اسلامی نگرداند.

طبیب از منظر عقیلی خراسانی

و از جمله علوم ضروريه مر او را، ده علم است:

  1. اوّل‏: علم فقه و حديث است و تبعيت و ولاى اهل بيت (صلوات اللّه عليهم)، به حكم آيه كريمه‏ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏»[1] و آيه وافى هدايت‏ «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»[2]، اساس و بنياد دين خود را بدان استوار دارد؛ تا آن كه به ورود شكوك و شبهات شياطين نفسانيه و شياطين إنسيه بايد كه‏[3] از جادّه استقامت نلغزد و منهزم نگردد.
  2. دوم‏: علم اخلاق است كه آن را، خوب ورزد، و مَلَكه خود گرداند بعضى از آن را تا؛ صاحب خُلق نيكو باشد.
  3. سوم‏: علم حكمت است. براى تأييد و تشييد و تحقيق معانى و نكات و لطايف كلام و حُسن بياناتِ صاحبان شريعت (صلوات اللّه عليهم)، كه از آن شرافت و علوّ درجه و رفعت شأن آن‏ها معلوم مى‏گردد. و عامل به علم حكمت باشد؛ يعنى حكيمِ راست گفتار و درست كردار و «واضعِ شى‏ء در موضع لايق آن» و تابع حقّ و أمر حقّ باشد، نه تابع هوا و هوس. و آن كه علم حكمت را براى إباحت و يا مخالفت شريعت آموزد؛ يعنى اصل شريعت را قرار دهد و حكمت را تابع و آلت فهم آن، نه بالعكس كه موافق رأى و خواهش خود تأويل نمايد آن را.
  4. چهارم‏: علم منطق است. خصوص كلّيات خمسه و معرفت جوهر و عرض و حدود؛ براى معرفت حدود و رسوم اشياء، و صحّت و مرض، و فرق ميان ذاتى و عرضى، و عامّ و خاصّ، و لازم و مفارق، و آن كه «كدام مزاج، در تحت كدام مزاج؟» و «كدام مرض، در تحت كدام مرض؟» و «لازم، كدام مرض؟ و اصلى، كدام؟ و شركى عارضى كدام؟» و تقسيم امراض و غيرها.
  5. پنجم‏: علم طبيعى است. براى آن كه طبّ، متعلّق به علم طبيعى و فرعى از فروع آن است.
  6. ششم‏: علم هندسه است. به جهت معرفت هيأت و شكل اعضاء مفرده و مركّبه در تشريح اعضاء؛ از استقامت و انحناء، و تدوير و تثليث و غيرها. و براى شناخت اكثر جراحات؛ مثلًا معرفت آن كه جراحت‏[4] مدوّر و عميق، عسر البرء و جراحت صاحب زوايا، سهل البرء؛ زيرا كه از جانب زوايا، گوشت صالح زود مى‏رويد.
  7. هفتم‏: علم هيأت است. به جهت معرفت فصول اربعه سنه -ربيع و صيف و خريف و شتا- از براى تنقيه؛ از فصد و اسهال و قى‏ء و غيرها. و معرفت خطّ استواء، و تقسيم اقاليمِ سبعه، و عرض و طول بلدان، و أمزجه بلدان، و اهويه هر يك، و طلوع و غروب، و اوج و حضيض، و مقارنه و مقابله، و تثليث و تربيع و تسديس، و ساير نظرات كواكبِ سبعه سياره و امور متعلّقه بدان‏ها، و اوقات «بحارين» و غيرها.
  8. هشتم‏: علم احكام نجوم است. جهت معرفت اوقات فصد و حجامت‏ و اسهال؛ كه در زايد النور -يعنى از اوّل ماه تا چهاردهم- و در وقتى كه قمر در برج جوزا باشد، حتّى المقدور جايز نيست فصد و حجامت‏ و اخراج خون، مطلقاً؛ مگر آن كه ضرورتِ بسيار داعى و خوفِ هلاكت باشد. و فصد در وقت بودن قمر در جوزا ممنوع، و در أسد و يا حَمَل در حالت سعد و ناقص الضوء و تثليث و تربيع و تسديس، مجوز.

هر طبیب بايد اين علوم را بداند!

و حجامت كردن در بودن قمر در ثور و حجامت سينه در اسد و بر اين قياس در هر برجى كه به عضوى منسوب است، چون قمر در آن برج باشد، حجامت آن عضو ممنوع است؛ مگر آن كه در آن برج كوكبى سعد باشد و يا ضرورتِ بسيار، داعى بود. و حذر نمايد از حجامت هر گاه قمر در سرطان باشد؛ زيرا كه خوف حدوث «وضح» است. و سزاوار است حجامت در وقتى كه قمر در برج ثابت و مسعود باشد از مناحس.

و جهت استعمال ادويه‏: كه وقتى كه قمر به برج مخالف طبيعتِ مرض و متّصل به ‏كوكبى كه نيز مخالف طبيعت مرض و ناظر بر سعد باشد، نيكوست.

و جهت تركيب ادويه‏: كه در وقتى تركيب نمايند كه قمر در برج موافق طبيعتِ دوا باشد. و هم چنين اخذ و التقاط و اعطاى ادويه مفرده و مركّبه.

و جهت اختيار وقت تنقيه به مُسهِل‏: كه هنگام بودن قمر در برج مائى و هابط و فوق الأرض و متّصل به كوكبى سعد، مانند زُهره و غير آن، جايز است و در مقارنه مشترى، غير مجوَّز و حذر از آن اهمّ.

وجهت اختيار وقت استفراغ به قى‏ء: كه هنگام بودن قمر در ثور مسعود، و از تحت الأرض و متّصل به كوكب فوق الأرض نيكوست.

و جهت استعمال غرغره‏: در هنگامى كه قمر در برج سعد و متّصل به مشترى و يا زهره و فوق الأرض بود، جيد است.

و جهت استعمال حقنه‏: كه وقتى كه قمر در ميزان و يا عقرب و متّصل به كوكب سعد و زايد النور بود، نيكوست. و زهره، در اين امر اقواست از مشترى.

و جهت تعيين هنگام استحمام‏: كه چون قمر در خانه مرّيخ و يا مشترى باشد نيكوست.

و جهت سر تراشى و مو از بدن ستُردن‏: در هنگامى كه قمر در برج مائى باشد جيد است و در برج سنبله، زبون.

بدان كه اين اختيارات و تعيين اوقات، در امراضِ غير حادّه و توسعه وقت و غير ضرورتِ شديده است و در امراض حادّه و تضييق وقت و ضرورت شديده، مراعات آن‏ها ضرور نيست.

و نيز جهت معرفت اوقات بحارين كه تعلّق به تزايد و تناقص نور قمر دارد. و هم چنين تزايد و تناقص و هيجان و سكون اكثر امراض؛ مانند «سانجر» كه در ملك بنگاله عارض مى‏گردد كه در هنگام مقارنه و مقابله قمر با شمس، وقت هيجان و اشتداد آن است و در اوقات ديگر ساكن و تفصيل بحارين- إن شاء اللّه تعالى- در باب حُمَّيات مذكور خواهد شد.

  1. نهم‏: علم حساب. جهت معرفت «ضروب» و «قسمت» درجات ادويه مركّبه و استخراج امزجه و مقاديرِ شربات آن‏ها و آن چه محتاج به حساب باشد.
  2. دهم‏: علم كهانت و فراست است. كه از بعض احوال و علامات و هيئات مَرضى و اشكال خلقت و صورت آن‏ها در يابند كه: «زود شفا خواهد يافت يا نه؟» و يا «عاقبت بخيرند؟» و يا «انتقال به امراض و أعلال ديگر خواهند نمود و يا به هلاكت؟» و بر اين قياس، امور جزئيه اتّفاقيه.

این بود نکاتی که حکیم، طبیب و فقیه عالی قدر عقیلی خراسانی در علم طبابت و طبیب شدن ضروری دانسته و خود ایشان همه این علوم را دارا بوده و در کتب خود بیان کرده و آموزش داده اند. بر هر مشتاقی لازم و واجب است که این علوم را یاد گرفته و حتی به دیگران بیاموزد.

[1] . سوره شورى، آيه 23.

[2] . سوره يوسف، آيه 108.

[3] . ب:( بايد كه) حذف شده.

[4] . ب:( جراحت آن كه).

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا