شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

مزاج شناسی در اخلاق و اختلافات زوجین

مزاج شناسی در اخلاق و اختلافات زوجین

آنچه در این مقاله خواهید خواند

در این مقاله استاد کاردان پور در رابطه‌با مزاج‌شناسی همسری و ازدواج صحبت کردند. امروزه زوجین در زندگی خود دچار بسیاری از مسائل و مشکلات هستند که حتی نمی‌دانند دلیل و منشأ اصلی این مشکلات از کجا است و همچنین نمی‌دانند چگونه این مشکلات را برطرف کنند.

در بحث ازدواج اولین ملاک برای سازش بین زوجین، اختلاف در طبایع است. یعنی اگر طبیعت زن سرد است طبیعت مرد باید گرم باشد یا برعکس، تا بتوان این تعادل را ایجاد کرد.

اما متأسفانه بسیاری از افراد به‌ اشتباه می‌گویند دو زوجی که طبیعتشان سرد است باهم خوب هستند و زندگی خوبی دارند. این زوج مانند دو کوه یخ هستند و هیچ ترغیب و حرکت و حرارتی در زندگی و خانه آن‌ها وجود ندارد، و هر کس برای خود زندگی می‌کند.

نکته اصلی وجودداشتن اختلاف بین طبیعت زوجین است. در مخالفت رشد ایجاد می‌شود.

مثال: فرد می‌گوید من می‌دانم همسرم طبیعتش چیست و بعضی از صفات اخلاقی بد را دارد و چه‌کار کنم تا بتوانم با او خوب باشم؟

اما مشکل اصلی این است که هنوز بسیاری از افراد چهار طبیعت را نمی‌شناسند و یا شناخت درستی از طبیعت‌ها ندارند و به‌اشتباه، صفاتی را به طبایع وصل کردند که این موضوع باعث می‌شود که نتوانند شناخت درستی از طبایع داشته باشند و دچار مشکل می‌شوند.

در مزاج‌شناسی دو مزاج وجود دارد:

  1. مزاج فطری
  2. مزاج غالب

مزاج شناسی در اخلاق و اختلافات زوجین

صفات غالب در مزاج شناسی

چیزی که از افراد در صفات اصلی (اخلاق ظاهری) بروز می‌کند را شامل می‌شود. مهم‌ترین چیزی که در ازدواج به آن نیاز است، صفات فطری فرد است.

برای ازدواج و تشخیص‌دادن این که دو نفر مناسب هستند باید به مزاج فطری آنها دقت کرد که مزاج فطری به میل فرد هم برمی‌گردد. برای مثال فردی که مزاج پایه‌اش صفرا است، میل او به طبیعت مخالف خودش است .( یک نفر لاغر و یک نفر چاق دوست دارد)

این علاقه به مخالف طبیعت را، فطر فرد به او آلارم می‌دهد. فردی که میل به خوردن سرکه یا آبلیمو دارد بدنش دارد به او آلارم می‌دهد که حرارتش بالا رفته است.

زمانی که اختلاف باشد رشد ایجاد می‌شود؛ برای پخت غذا باید گوشت که در یخچال سرد است را خارج کنیم و برای پخته‌شدن گوشت باید به حرارت و گرما بدهیم. هدف اصلی ازدواج، پخته‌شدن و به تکامل رسیدن است. پس برای پخته‌شدن فرد باید به او حرارت بدهیم. اگر در زندگی دو نفر به سمت سردی بروند یخ‌زدگی، و اگر دو نفر به سمت آتش و حرارت بروند سوختگی ایجاد می‌شود. پس برای اعتدال باید سردی را با گرمی، گرمی را با سردی کنار هم قرار دهیم.

اگر زوجین دو طبیعت موافق هم باشند باعث یخ‌زدگی و یا سوختگی نطفه می‌شود و… پس باید اختلاف طبیعت باشد. بحث تدبیر به‌عین و درمان به ضد الان مدنظر نیست و مخالفت در طبایع برای پختگی است.

در بحث ازدواج باید بتوانیم طبیعت فطر فرد را تشخیص بدهیم. اما چیزی که ما در ظاهر از فرد می‌بینیم طبیعت غالب او است. برای مثال فردی غذایی را میل می‌کنند که باعث بالارفتن حرارت و عصبانیت او می‌شود آیا با این فرد می‌توان ازدواج کرد. این صفات ظاهری فرد و این‌گونه مزاج‌شناسی اشتباه است.

یا فردی در جلسه خواستگاری اصلاً صحبت نمی‌کند، پس او بلغم است. این‌گونه مزاج‌شناسی، تشخیص مزاج در قانون غالب است و برای ازدواج صحیح نیست. به همین دلیل در قدیم برای شناخت افراد می‌گفتند با او به سفر برو، چون در سفر فرد با اخلاقش طبیعت فطر خود را نشان می‌دهد و طبیعت فطر را به‌سادگی نمی‌توان تشخیص داد.

اگر پس از ازدواج مزاج فطر فرد را تشخیص دادید باید مخالف او عمل کنید تا اگر طبیعت فطر او صفت اخلاقی بد دارد، کاهش پیدا کند و در نهایت در زندگی سازش ایجاد شود.

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی، غذا و میوه‌هایی که فرد می‌خورد اگر آبدار باشد خونش آبناک می‌شود. یعنی باعث زیادشدن رطوبت در خون می‌شود و زود به جوش‌آمدن خونش می‌شود  و باعث عصبانیت در فرد می‌شود. این صفاتی است که فرد در غالب بروز می‌کند. اما صفت آب یعنی رفق و مداراکردن. اما الان چون غلبه کرده است می‌خواهد صفت مخالف خود را بروز دهد تا حرارت بالا برود و تعریق ایجاد شود و دفع کند.

صفات غالب در مزاج شناسی

زندگی با وجود چهار طبیعت

  • شناسایی صفات اخلاقی بارز و غیربارز طبیعت‌ها
  • چهار طبیعت موجود : 1_صفرا، 2_سودا، 3_ دم، 4_بلغم
  • چهار خصلت یا عنصر متصل : 1_آب، 2_خاک، 3_هوا، 4_آتش ( در روایت آمده است : مسکن رطوبت ، صفرا است )

نکته: گفتیم یک صفت غالب، یک صف فطری. صفات ظاهری و اخلاق ظاهری در طبیعت غالب آن‌ها است؛ اما به هر دودسته نیاز داریم.

فردی که در حال حاضر صفات غالب برای او ایجاد شده باید صفت مخالف یا اینکه صفاتی که باعث ایجاد تخلیه صفت غالب می‌شود را به او بدهیم. مثلاً فردی که غلبه دم دارد در روایت می‌گوید: او را حجامت کنید؛ چون حجامت باعث تخلیه خون یا همان دم می‌شود. زمانی که دم تخلیه شود سکون ایجاد می‌شود.

در ادامه چهارعنصر بالا هر کدام به صفاتی مربوط هستند

  1. رطوبت از آب
  2. خشکی از خاک
  3. گرمی از هوا
  4. سردی از آتش

صفت غالب هر کدام از این موارد چیزی است که در ظاهر از آنها می‌بینیم. یعنی از آتش گرمی؛ از آب سردی می‌گیریم؛ اما در صفت مخفی، زمانی که آب ماندگار شود رطوبت می‌شود. آب صفت مخفی در رطوبت است.

مثال: زمانی که فرد عصبانی است روایت آمده است آب بخورید برای تسکین‌دادن حرارت فعلی (صفت غالب)  اما زمانی که آب در فرد ماندگار شود باعث زیادشدن حرارت او می‌شود. صفت آب زمانی که ماندگار شود سوزانندگی به وجود می‌آورد.

ماده صفرا که در کبد انسان است وقتی نگاه می‌کنیم رطوبت می‌بینیم؛ اما این رطوبت در فعل سوزانندگی دارد.

از آتش در حالت اولیه حرارت و گرمی گرفتیم؛ ولی زمانی که ماندگار شود به خاکستر تبدیل می‌شود این صفت مخفی در آتش است. ما در صفرا در ظاهر از فرد عصبانیت می‌بینیم؛ اما می‌گوییم بسیار آرام و مهربان است و بعد خودش عذرخواهی می‌کند. در روایت رفق  مختص طبیعت صفرا است. یعنی این افراد با همه مدارا می‌کنند. سریع جوش‌آوردنش به دلیل جوشش آب بود.

در کتاب ذخیره خوارزمشاهی مقداری شیره را با آب مخلوط کنید و یک روز بگذارید بماند. ترش می‌شود، ترشی؛ یعنی جوشش، حرارت، سوزانندگی و قابل‌خوردن نیست؛ ولی اگر ماندگار شود رقیق می‌شود و به‌راحتی قابل‌خوردن است.

صفات ظاهری هر فرد را دید؛ برای فرد تشخیص مزاج ندهید؛ چون نمی‌شود با او زندگی کرد. صفات مخفی هر فردی که باید در حالت جوشش با او زندگی بکنید.

یک جمله‌ای که همه ما شنیده‌ایم: من از این فرد انتظار نداشتم! دلیل این جمله این است که فرد را صفات ظاهری و غالب دیده‌ایم و هیچ‌وقت به صفات فطری او توجه نکرده بودیم. صفت فطری خوب و بد دارد.

زندگی با وجود چهار طبیعت

چه چیزی باعث می‌شود که در صفات فطری انسان، صفات بدش ظاهر شود؟

تأثیر مزاج غالب بر فطر باعث منفی و مثبت‌شدن مزاج فطر می‌شود.

مثلاً صفت بخل در افراد سوداوی بروز می‌کند. آیا صفت بخل خوب است یا بد؟ اگر این طبیعت خلاف خود و یا صفت منفی خود را بخواهد دفع کند.

در سودا نظم، مشورت، هم رنگ‌شدن وجود دارد و بهترین زنان برای ازدواج سوداوی هستند. البته صفات بد مانند شکاکی نیز در آنها وجود دارد. این صفت منفی سودا است که طبیعت غالب  باعث  بروز صفات منفی طبیعت فطر او شده است.

مثلاً تنها بودن زیاد، بالارفتن سن ازدواج باعث خراب‌شدن طبیعت فطر به دلیل حبس‌شدن است.

وجود خون در بدن انسان خوب است؛ ولی اگر ماندگار شد به خودش حمله می‌کند، یعنی خون را می‌سوزاند و سوخته شدن خون صفات خوب طبیعت دم را از بین می‌برد.

اگر بخواهیم فردی را به سمت طبیعتی سوق دهیم می‌گوییم غذای سوداوی بخور. مثلاً به او گوشت گوساله، نوشابه، سوسیس و کالباس می‌دهیم. اینها صفات منفی سودا می‌شود؛ یعنی خراب‌کردن غذای او

اما اگر غذای خوب سوداوی، مثلاً عدس که در روایت می‌گوید اگر می‌خواهید به کسب رقت، رفق، مدارا بدهید تا اشک چشم او زیاد شود که می‌شود صفت خوب سودا.

اسفند سودازا است؛ ولی در روایت می‌گوید اگر 40 روز متوالی فرد اسفند بخورد خدا باب حکمت بر روی  او باز می‌کند. یعنی اوج سودا، ولی سودای مثبت.

در روایت امام رضا علیه‌السلام: از سن 40 سالگی تا 60 سالگی  سن سوداست . یعنی سن حکمت ، درایت ، مشورت ، انتظام در امور یعنی به صفت مثبت سودا نگاه می کند .

در شافیه ۱۱ماهه زمانی که به بیماری‌های وسواس می‌رسد می‌گوید: الوسواس من الشیطان.

وسواس و شکاکی و بعضی از صفات بد را مربوط به سودا می‌دانیم؛ اما این صفات منفی سودا است و صفات مثبت هم دارد.

مثال: ته‌دیگ که از جنس سودا است را همه دوست دارند؛ اما اگر حرارت زیاد شد جنس سودا تبدیل به حرارت سوخته می‌شود و به جنس مخالف تبدیل می‌شود. یعنی دیگر فرد علاقه‌ای به این ته‌دیگ نشان نمی‌دهد. در زندگی نیز به همین صورت است فرد باتو زندگی کرده خوب بوده است؛ یعنی صفات مثبت سودا را دارا بوده است؛ ولی آن‌قدر به فرد شک کرده و صفات منفی داده است که باعث سوخته شدن سودای طبیعت فطر او شد و تو باعث خراب‌شدن او شدی.

در روایت آمده است اگر مردی گیر زیاد به همسر مؤمنش بدهد این زن به فساد کشیده خواهد شد.

چرا؟ چون ذهن فرد را به سمت فساد می‌برد. چون سودا پیش‌زمینه وسواس و شکاکی را داشت؛ ولی این مرد حرارت زیاد و او را سوزاند و سوخته شدن باعث فساد او می‌شود.

در روایت می‌گوید سوره یوسف را به دخترانتان یاد ندهید. چون باعث درگیرشدن ذهن او می‌شود و به سمت آن می‌رود. مناسب دختر نیست؛ چون تخلیه ندارد و باعث سوخته شدن می‌شود؛ چون خروجی ندارد. تا زمانی که فرزندان به سن بلوغ نرسیده‌اند و خروجی باز نکرده‌اند نباید مسائل جنسی را به آن‌ها گفت.

حرارت‌های غیرطبیعی (حرارت از جنس صفرا) باعث بلوغ زودرس می‌شود. یعنی زمانی که کودک آب زیاد می‌خورد و تعریق ندارد، حرارت بالا می‌رود و عصبانی می‌شود و هیچ تخلیه‌ای ندارد همه اینها حرارت غیرطبیعی می‌شود. حتی در قدیم به بچه‌هایی که به بلوغ نرسیده بودند گوشت نمی‌دادند. گوشت را به پدر خانواده می‌دادند؛ چون خروجی‌ها باز و نیاز به شهوت دارد.

همچنین به فرزندان‌ترشی زیاد می‌دادند؛ چون باعث تسکین حرارت می‌شود.

در روایت آمده است زمانی که کودک به چهارماهگی رسید هرماه حجامت کنید تا حرارت و رطوبت از بدنش گرفته باشید  که این هیجان و قلیان غلبه بر بدنش نکند.

نکته: صفات فطری هر فرد با صفات بارز او کاملاً متفاوت است.

زمانی که فرد را بالا و پایین کنیم، غربال کنیم و ببینیم که پس از غربال چه چیزی برای ما مانده است. چیزی که مانده طبیعت فطر فرد می‌شود. از آب عصبانیت می‌بینید، عصبانیتش را بالا و پایین کن و فرد را بسنجید، در نهایت از او رفق می‌ماند.

آتش را نیز بالا و پاین کنید در نهایت به سردی و خاکستر می‌رسیم. خلوص آن می‌شود اخلاق و طبیعت فطر

چه چیزی باعث می‌شود که در صفات فطری انسان، صفات بدش ظاهر شود

بروز صفات پایه:

  • آب: در آب رفق
  • خاک: سازش، هم‌رنگ شدن
  • گرمی: هیجان
  • آتش: بی‌خیالی

چهار صفت جز صفات فطری هستند. البته صفات منفی نیز وجود دارد.

در روایت آمده است: صفات بد دم شامل قتل، زنا. این صفات، صفت جنون خون است.

این صفات فطری فرد است؛ اما طبیعت غالب آن را خراب کرد و به همین دلیل صفات منفی را بروز داد. یعنی فرد را جنون گرفته است و قاتل، زناکار، حمله گر می‌شود.

در روایت است فردی نزد امام صادق علیه‌السلام آمدند و گفتند جاریه در خانه داریم که دچار جزع‌وفزع شده است و دچار بی‌خوابی و بی‌تابی شده است. حضرت فرمودند قصد اکحل انجام دهید. چرا

چون قلیان و هیجان را از خون می‌گیرد. گاهی اوقات این هیجان و قلیان باعث پختگی اما گاهی اوقات باعث سرریزشدن و ازبین‌بردن می‌شود. این به دلیل غلبه رطوبت است. احتلام زیاد از رطوبت زیاد است.

فرد شب می‌خوابد، خوابی می‌بیند که باعث ایجاد حرارت در فرد می‌شود. غلبه رطوبت باعث سرزیر شدن می‌شود. اما همین فرد پس از ازدواج دیگر محتطلم نمی‌شود؛ چون رطوبت خود را ازدست‌داده است.

در روایت آمده است: اگر فردی را دیدید که بیمار شد و علائم دم در او ظاهر شد، علیکم بالفراش او را هم‌بستر کنید. چون باعث تخلیه حرارت و خون می‌شود.

صفاتی پایه که هر طبیعتی در ماندگاری مشخص می‌شود

در آب زمانی که ماندگار شود می‌سوزاند. خاک زمانی که ماندگار شود شکل هر ظرفی را به خود می‌گیرد اگر با فردی خواستید سازش بکنید سودای صالح را در آن بدن بالا ببرید. سن سودا سن آرامش است. امام‌زمان هنگامی که تشریف می‌آورند سن 40 سالگی است . همه افراد می تواند خود را در سن سودا نگه دارند ، گاهی اوقات فرد ی در سن 90 سالگی نیز حکمت دارد یا فردی با سن 20 حکمت دارد . این یعنی فرد در سن سودا ( حکمت ، درایت ، مشورت ، انتظام در امور) است .

  • سن سودا = 40 تا 60 سالگی
  • سن صفرا = 15 تا 40 سالگی
  • سن دم = بدو تولد تا بلوغ

خداوند که قدرتمند است نیز به فرزندان تکلیف نداده است. زمانی که خروجی در بدن آن‌ها باز شد حرارت تخلیه شد به آن‌ها تکلیف می‌دهد.

خون مرد را چه کسی به جوش می‌آورد که باعث عصبانیت او می‌شود؟ همسرش

برای جلوگیری از این عصبانیت ابتدا باید تخلیه و کاهش حرارت را برای مرد فراهم کند سپس درخواست خود را بیان کند.

مثلاً زمانی که مرد وارد خانه می‌شود همسر از او با شربت زرشک استقبال کند و سپس تخلیه نیاز جنسی کند و ماساژ انجام دهد و سپس درخواست خود را بگوید.

زمانی که فرزندان در سن دم هستند در اوج حرارت و تخلیه نیاز جنسی نشده‌اند والدین نباید به آن‌ها گیر بدهند؛ چون باعث بی‌احترامی می‌شود.

حرارت که کاهش پیدا کند سرپایین می‌آید. کسی که آتش بود و در غلبه حرارت سر به سجده نیاورد . ولی خاک (انسان) را خداوند فرمودند اشرف مخلوقات است  و تبعیت از من را فقط انسان انجام می‌دهد.

به صفات ظاهری فرد نگاه نکنید زمانی که به سمت صفات فطری او بروید بهترین صفات را از او می‌بینید.

زن و مرد اگر صفات منفی از یکدیگر مشاهده کردند باید صفات منفی را تخلیه کنند.

زن هنگامی که یک صفت منفی را از همسر خود دید باید به همسرش بگوید کثیف‌ترین ماده بدن خود (صفات منفی) را تخلیه کن تا آرام شوی. زمانی که مرد تخلیه شود آرام می‌شود.

مردان نیز باید از لذت‌بردن فرد مقابل خود لذت ببرند. زمانی که یک زن شروع به حرف و گلایه می‌کند مردها خسته می‌شود. اما همان‌طور که زن کثیف‌ترین ماده را قبول می‌کند مردان نیز باید کثیف‌ترین ماده زنان یعنی همان غر و گلایه‌ها را تحمل کنند.

زنان رفق دارند و آمادگی برای کثیف‌ترین ماده مردان را نیز دارند و از آن لذت می‌برند؛ چون همسرش دارد لذت می‌برد.

مردان اگر دیدند که همسر در امتناع است او را با گوش‌دادن به حرف‌هایش تخلیه کنید.

زنان هنگامی که فرزندشان غذا می‌خورند تخلیه می‌شوند؛ چون لذت می‌برند این انفاق است.

مردان زمانی که می‌خواهند به منزل بروند خوراکی یا میوه‌ای می‌خرند؛ چون زمانی که خانواده استفاده می‌کنند باعث لذت و تخلیه مردان می‌شود.

یکی دیگر از راه‌های تخلیه در خانم‌ها خریدکردن است آنها را به بازار ببرید تا تخلیه شوند.

بحث سازش است، زنان کثیف‌ترین ماده را پذیرش کرد. درست است مردان نیز برایشان بازار رفتن سخت است؛ اما این بازار برای تخلیه لازم است.

بسیاری از چیزها هستند هزینه‌ای ندارد؛ اما باعث سازش و ادامه زندگی می‌شود.

زنان وسواس دارند؛ اما مردان برعکس هستند و در این موارد زنان نیز باید سازش کنند و بعد از رابطه وسواس به خرج ندهند. تمام نیازهای یک مرد باید با همسرش برطرف شود اگر به تمام نیازها پاسخ داده نشود توسط فرد دیگری پاسخ داده می‌شود؛ چون تخلیه را با همسرش نداشته است، گفتگو و شوخی را نداشته است. یکی از اشتباهات زنان این است که در مقابل شوخی‌های همسر در خلوت، واکنش منفی نشان می‌دهند.

اگر مرد کامل تخلیه شود زمانی که دوستانش از او می‌خواهند با آنها به تفریح برود نه می‌گوید و تفریح با خانواده را به دوستان ترجیح می‌دهد.

پیامبر یک مرد ۲۵ساله و حضرت خدیجه یک زن ۴۰ساله بودند، اما سازشی که حضرت با یک زن ۴۰ساله داشتند باعث ساختن اسلام شد.

مرد اگر با همسری که دارای صفات منفی بسیار است سازش کند خداوند به او فرزندانی می‌دهد که موسی و عیسی می‌شوند. چون آرامشی که مرد به همسر می‌دهد باعث آرامش جنین می‌شود.

در روایت آمده است اگر زنی از مرد دیگری در مقابل همسرش تعریف کند، زندگی را از هم می‌پاشد. بخل برای مردان صفت بدی است و زنان نمی‌توانند آن را بپذیرند.

روزی به دختر پادشاهی گفتند شاهزاده‌ای به خواستگاری تو آمده است که وضع خوبی دارد؛ اما بخیل است و چوپانی نیز آمده است که چوپان گله‌دار همین شاهزاده است؛ ولی دست و دلباز است کدام را می‌خواهی؟ گفت چوپان فقیری که دست و دلباز است؛ ولی با شاهزاده بخیل زندگی نمی‌کنم.

اگر زن متوجه شود یا حس کند مرد بخیل است دیگر از هیچ یک امور زندگی لذت نخواهد برد. پس مردان برای آرامش و زندگی بهتر سعی کنند حتی اگر بخیل هستند زمانی که با همسر خود به تفریح می‌روند تمام نیازها و خواسته‌های او را برطرف کنند تا همسرشان متوجه نشود؛ چون باعث کم‌شدن محبت بین زوجین می‌شود.

صفات غالب فقط ظاهر فرد را نشان می‌دهد. مثل آب که فقط خنک‌کننده است؛ ولی باعث بالارفتن حرارت می‌شود.

سودا: تغییرناپذیری و خشکی؛ با کسی نمی‌جوشد و حس خوبی به دیگران ندارند.

آتش: در صفات ظاهری گرمی و خوش‌اخلاقی دارد. آتش جوشش و حرارت خود را ظاهر نشان می‌دهد.

حیله‌گری از صفات مخفی در دم است.

مثل آتش که جوشش و حرارت خود را در ظاهر نشان می‌دهد؛ ولی در آخر سردی و خاکستر است.

یکی از علت‌های طلاق، افرادی که سال‌ها از ازدواجشان می‌گذرد؛ ولی بچه‌دار نمی‌شوند.

یعنی تخلیه انجام نمی‌شود. چون یکی دیگر از راه‌های تخلیه زنان زایمان و فرزندآوری است. چون امتلاعی است که از جنس فطر می‌شود.

در ذخیره خوارزمشاهی آمده است اگر صفات بارز یک فرد در بدن باشد جوشش از رطوبت آورد.

صفات غالب باعث پذیرش مخالف خودش شد؛ یعنی فردی که الان غلبه یک طبیعت را دارد مخالف آن را می‌خواهد. اگر رطوبت زیاد شود عطش زیاد می‌شود و باعث پوشاندن صفات فطر فرد می‌شود.

خانمی که امتلاع داشته باشد و علائمی مانند جوش؛ عصبانیت دارد بعد از فرزندآوری آرام می‌شود.

ولی فردی که جلوگیری می‌کند و فرزندآوری ندارد و از رابطه جنسی لذت نمی‌برد و تخلیه کامل نمی‌شود دچار تخلیه‌نشدن بخارات طمث می‌شود. طبیعت این خانم بعد چند سال به سمت طبیعت غالبش می‌رود و در نهایت پرخاشگر می‌شود، مطیع همسرش نیست و… از یک مسئله ساده زندگی آن‌ها به طلاق کشیده می‌شود. اصلی‌ترین هدف ازدواج فرزندآوری است.

اعدال هر طبیعتی یعنی مخالف آن را تخلیه‌کردن مثال اگر فردی غلبه رطوبت دارد و باعث ایجاد حرارت در بدنش شده است باید فرد دفع رطوبت بیشتر داشته باشد و ورودی رطوبت کمتر داشته باشد.

در روایت آمده است مردی برای دخترش خواستگار آمد گفتند اگر از دینداری و امانت‌داری او اطمینان داشتی دخترت را به او بده به‌غیراز این ندادی جامعه را فساد می‌گیرد. با سختی‌ها سازش ایجاد می‌شود.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *