شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

عرق مدینی

عرق مدینی

آنچه در این مقاله خواهید خواند

‌عرق مدینی متصل به عرق النساءاست. ‌عرق النساء بیماری رگ سیاتیک است که درد عصبی دارد. عرق مدینی یک رگی است که از ناحیه پهلو به سمت پا کشیده می شود.

تفاوت عرق مدینی با سیاتیک در این است که این درد همراه با خارش و ورم است. این ورم بیشتراز عفونت خشک شده داخل خون که بعداز خروج بوی تعفن همراه دارد می باشد.

  • ‌عرق مدینی از یک سمت به سیاتیک و یک سمت آن اجتماع فضولات به زیر پوست می باشد.
  • اورامی که در رگ عصب با هم اجتماع کرده و این عفونت در بدن مانده که به آن عرق مدینی می گویند.

درمان عرق مدینی

  • ‌در طب ائمه یکسری دعاهایی برای غده ها و اورام نوشته که جنبه معنوی دارد. یعنی اینکه فرد اعتقاد قلبی پیدا میکند تومور درمان میشود و تضرع گریه و زاری بسمت خداوند می کند.
  • عرق مدینی زمانی که به خارش می افتد و قبل از خروج پیدا کردن این آیه را بخوانید (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا) و در ادامه بنویس (أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ) و بنویسد و با صبر زرد مالش دهید تا راه خروجی باز شود (چون صبر زرد اکال است) بعد یک نخ پشمی که از پشم شتر باشد را ۷ گره بزنید و برای هر گره سه بار سوره حمد را بخوانید و در آخر این دعا را بخوانید هدف این است که پشت ورم بسته شود گره ها با حالت فشار دادن موضع به همراه دارویی که داده شده خروج بیشتری داشته باشد.
  • ‌درمان دیگر در طب سنتی برای این بیمار حجامت ساقین و فصد صافین در همان محل اثر گذار است.

عرق مدینی

عرق مدینی

  • لغت ‌نامه دهخدا: عرق مدنی. [ ع َ ق ِ م َ دَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نام بیماریی است که به فارسی آن را رشته نامند و به هندی نارو گویند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آن است که بر بدن آدمی دانه ای تولید و سپس بصورت تاولی گردد، و آبی در زیر پوست جمع شود. آنگاه تاول بترکد و از میانه آن شیئی مانند رگی بیرون آید واندک اندک آن دراز شود. و بسا باشد که آن رگ را در زیر پوست جنبشی نمودار گردد شبیه به جنبش کرم. قرشی گوید: و این شی  رگ حقیقی نیست بلکه حیوانی است که در بدن تولید میگردد مانند دیگر کرمها که در بدن آدمی تولید میشوند. فارسی آن بیماری رشته است. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). کرمی است مانند قیطان که زیرپوست وروی عضلات در مواضعی که عصب زیادتر است تولید شود. وطول آن گاهی به 57 سانتیمتر میرسد. سلمانیها و قصابان محلی (سواحل جنوب ایران) مهارت دارند که آن را بدون پاره شدن کرم از زیرپوست خارج کنند. بدین ترتیب که وقتی از محلی که سر این کرم در زیر پوست واقع است ،روی پوست جوش یا تاولی ایجاد شود، آن جوش یا تاول را شکافند و سر کرم را از روی پوست به اندازه یکی دوسانتیمتر خارج کنند و آن را در چوب کبریتی پیچیده وچوب کبریت را بهمان حالی که کرم دور آن پیچیده شده روی زخم گذارند تا روز بعد مجدداً آن را باز کنند و چند سانتیمتر از آن را بیرون کشند، و باز دور همان چوب کبریت پیچند و رها کنند. این عمل چند روز تکرار شود تا بتدریج همه کرم از زیرپوست خارج شود. اگر در حین عمل یا بی دقتی مریض، کرم که قسمتی از آن خارج شده، پاره شود و سر پارگی آن زیر پوست باشد بعلت ترشحاتی که از بدن کرم زیر پوست خارج گردد، محل کرم باد کند و بسیار دردآور و خطرناک باشد. این کرم در بدن ساکنان بنادر جنوب ایران مخصوصاً اطراف لارستان و بندر لنگه و بندرعباس شیوع دارد. (فرهنگ فارسی معین). عرق مدنی. رشته. دوده مدنیه. پیو. پیوک. نارو. فرتیت. فرنتیت. و رجوع به پیو و رشته در ردیفهای خود شود.
  • كتاب التنوير، ص: 59: عرق مدينى‏، کیستی که پدید آيد و بيرون آيد پاره‏پاره تا آنكاه سپرى بشود.
  • يادگار، در دانش پزشكى و داروسازى، متن، ص: 195: عرق مدينى‏، رگى است كه بيشتر در دو ساق پيدا مى‏شود و از سوزش و التهاب آغاز مى‏شود و رگ شروع به بيرون آمدن مى‏كند.
  • مفتاح، ص 296: عرق مدينى‏، اندر شهرى كه اين عرق تولّد كند استفراغ بايد كرد[1] به مطبوخ هليله و مطبوخ افتيمون‏[2] [الف- 40] و اطريفل كه خاصّه اين علت را ساخته‏اند. بگيرند هليله و بلبله و آمله و تربد و زنجبيل و قنبيل برابر بكوبند و بپزند و به عوض انگبين فانيد كنند، شربت ده درم به آب گرم به كار دارند اگر ده روز[3] بخورد مادّه‏[4] علّت برد[5] اما از طلاها آنچه موافق‏تر[6] است تخم مرو و شبث‏[7] و اسبغول اندر شير تازه كنند تا[8] لعاب گيرد و طلا[9] كنند بر پنبه كهن و روى آن به روغن چرب كنند و برنهند.

[1] . ب:« كرد» ندارد.

[2] . ب: مطبوخ افتيمون و مطبوخ هليله.

[3] . الف:« روز» ندارد.

[4] . الف: مادت.

[5] . ب: بپزد.

[6] . ب: موافق.

[7] . ب: سب.

[8] . ب: با.

[9] . ب: بعد از« طلا كنند» آمده است« و حلبه برند و اسبغول اندر آب كنند تا لعاب گردد و طلا كنند».

مقالات مرتبط

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *