جلوگیری از سفید شدن مو با کلاه
اولین عامل سفیدی مو سرد شدن ریشه مو می باشد که اگر این ریشه گرم نگه داشته شود هیچگاه سفید نخواهد شد این موضوع را می توانید در پیرمردان که در روستا زندگی می کردند مشاهده کنید که حتی در تابستان هم کلاه سر می گذاشتند و تا سن 90 سالگی هم موی آنها سفید نمی شد .
اگر به عکس علماء نگاه کنید چون همیشه عمامه به سر میگذارند می بینید که موی زیر عمامه آنها هنوز سیاه است و به سادگی سفید نمی شود چون همیشه سر را با عمامه گرم نگه می دارند .
اهمیت کلاه پوشیدن
اهمیت کلاه بین علماء اینقدر زیاد است که علامه حسن زاده ره می فرمودند من از زمانی که بدون پوشش سر به زیر آسمان می آیم استغفار می کنم .
این اهمیت بعد از حمام بیشتر است چون سر در حمام بسیار گرم است و زمان خروج از حمام سرما را زودتر جذب خواهد کرد برای همین امام صادق علیه السلام می فرمایند من بعد از حمام تعمم می کنم ( سرم را با عمامه می پوشانم ) چه در تابستان و چه در زمستان .
جزو سنت قدیم در هر شهر و کشوری بوده است که کلاه مخصوص همان اقلیم را یک نشانه می دانستند مثل کلاه پهلوی یا در شهر های مختلف کلاه مخصوص خود آن شهر را به عنوان یک نماد می دانسته اند و خلاصه اینکه همیشه این کلاه به هر نحوی سر مردم بوده و مو های آنها به سادگی سفید نمیشده است .
پوشش سر حتی در شب موقع خواب هم سفارش شده است که در شب هم انسان برای اینکه خواب راحت تری داشته باشه بهتر است سر خودش را بپوشاند .
یک سوال ؟؟؟
چرا خانم ها با اینکه بیشتر از آقایان سر خودشون را می پوشانند زودتر دچار سفیدی مو می شوند ؟
جواب این سوال را بی زحمت در پایین نظریات بدید لطفا !!!
برای سرهای آلزایمری حتما پوشش رو باید الزامی کنیم یا کلاه کرکی یا پشمی یا نمدی یا کرک شتر تجویز کنیم ، با سرعت سر درمان میشه و اگر بخواهیم رطوبت از سر بیرون بیاد کلاه نمکی ببندیم؛ کسانی که سرگیجه دائم دارند حتما سرشون را همیشه بپوشانند . اگر حافظه ضعیف داریم بدون پوشش سر بیرون نیاییم .
اگر کسی همیشه چرت می زنه یا خواب زیاد داره یا خوابش خیلی سنگینه همیشه با کلاه بخوابه هم خوابش مفید میشه و هم دچار خواب سنگین نخواهد شد .
در زمان پیامبر صلوات الله علیه و آله سفارش به تحت الحنک می شد یعنی اضافه پارچه عمامه را مثل شال جلو صورت و دور گردن می انداختند و با این کار باعث جلوگیری از سفید شدن ریش ها و محاسن هم می شده اند .
در عرب و در زمان پیامبر صلوات الله و سلامه علیه به جای کلاه از عمامه استفاده می شده است و سفارشات بسیار به آن شده که روایات آن را در آخر می آوریم .
عمامه(کلاه)
از امام ششم (ع) …، پيغمبر (ع) فرمود: عمامه تاج عرب است. چون عمامه نهند خداوند عزتشان دهد.
از پيغمبر اكرم (ص): دو ركعت نماز با عمامه بهتر است از چهار ركعت بىعمامه.
و نيز فرمود: عمامه بگذاريد تا بر حلمتان افزون شود.
ابى اسحاق گويد: پدرم، على (ع) را ديد كه دارد سخنرانى ميكند و جامهاى و عبائى و عمامهاى بتن داشت.
از حضرت موسى بن جعفر (ع) در باره گفته خداى متعال (مسومين): مراد از مسومين عمامههاست، پيغمبر (ص) عمامه گذارد و دو طرف آن را از جلو و عقب (روى سينه و پشت) انداخت و جبرئيل عمامه گذارد و دو طرف آن را فرو هشت.
از معاوية بن عمار: از امام ششم (ع) شنيدم كه ميفرمود: پيغمبر را در روزى كه وارد مكه شد ديدم كه به حرم در آمد، و بر سر عمامهاى سياه داشت، و مسلح بود، و بعد به حنين رفت و بعد از فراغ از كار ايشان به اوطاس كه عدهاى (گردنكش) در آن جا باقى مانده بودند رفت، بعد از آنجا به جعرانه رفت، و غنيمتها را ميان مسلمين قسمت كرد، بعد احرام بست و وارد مكه گرديد.
از امام پنجم (ع): در روز بدر فرشتگان (كه بكمك مسلمين آمده بودند) عمامههاى سفيد (با تحت الحنك) بر سر داشتند.
از امام پنجم (ع): ملائكه در روز بدر عمامههاى سفيد بر سر داشتند.
از عبد اللَّه بن سليمان از پدرش: با پدرم در مسجد بوديم كه حضرت على بن- الحسين (ع) وارد شد، و من حضرت را نديده بودم، و عمامهاى سياه بسر داشت كه دو طرفش را بر كتفها فروهشته بود، بمردى گفتم اين شيخ كيست؟ گفت چرا غير از اين شيخ از هيچ كس ديگر كه وارد مسجد شده نپرسيدى؟ گفتم كسى را از او خوشهيأتتر نديدم، و لذا از وى پرسش كردم. گفت او حضرت على بن الحسين (ع) است. ترجمه مكارم الاخلاق، ج1، ص: 226
در كيفيت عمامه(کلاه) گذاردن
از امام صادق (ع): پيغمبر عمامهاى بر سر على (ع) نهاد باين شكل كه يك طرف آن را از جلو بروى سينه وى فروهشت. و طرف ديگرش را بقدر چهار انگشت از پشت سر فرو انداخت، و بعد او را از پشت سر و جلو ورانداز كرد و فرمود: تاج فرشتگان اين گونه است.
از امام كاظم (ع): من براى آن كس كه در سفر عمامه بگذارد و تحت الحنك افكند ضمانت مىكنم كه سه بلا باو نرسد: دزدى اموالش، غرق شدن در آب، و آتشسوزى. ترجمه مكارم الاخلاق، ج1، ص: 227
دعا وقت عمامه گذاردن
«خداوندا مرا به نشانه ايمان نشانهگذار. و تاج كرامت بر تاركم نه، و بند اسلام بر گردنم افكن» و دستور فرمود كه: عمامه بپيچ و تحت الحنك بيفكن.
در كلاه
از امام باقر (ع): بر سر حضرت زين العابدين كلاهى از خز با رويهاى از سمور ديدم.
از امام صادق (ع): پيغمبر (ص) كلاه سياهى بر سر مىنهاد و كلاه جنگ او در دو طرف اضافهاى داشت كه روى گوشها را مىپوشيد.
از امام ششم (ع): پيغمبر (ص) كلاه يمنى و مصرى سفيد رنگ بر سر مىنهاد، و كلاه جنگ حضرت دو طرفش روى گوشهايش را مىپوشانيد، و عمامهاى از سنجاب و هم كلاهى بلند داشت كه گاه بر سر مىنهاد.
از امام هشتم (ع): در باره برطله (كلاه لبهدار كه روى صورت سايه مىافكند)
سؤال شد، فرمود: حضرت صادق، چنين كلاهى داشت كه براى محافظت از نور خورشيد بسر مىنهاد.
از يزيد بن خليفه: امام ششم (ع)، مرا در كنار كعبه ديد كه مشغول طوافم و برطلهاى بسر دارم، فرمود اين را در مسجد الحرام بسر مگذار.
از حسن بن مختار: حضرت موسى بن جعفر (ع)، بمن فرمود: برايم كلاهى بساز كه چيندار نباشد، كه چين و فرى شايسته سيدى چون من نمىباشد. ترجمه مكارم الاخلاق، ج1، ص: 228
یک پاسخ
متشکریم