شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
299.000 تومان
مقالات اخیر

عنوان بصری

آنچه در این مقاله خواهید خواند

حدیث “عنوان بصری”  را تا الآن خوانده اید ؟

اگر خوانده اید تا الان از دید طب یا سلامتی به آن نگاه کرده اید و دستورات آن را جزو آداب و سبک زندگی آورده اید؟

این حدیث به عنوان یک سبک زندگی می تواند به خودی خود بسیار موثر و قابل عمل باشد .

“حدیث عنوان بصری” دستور العملی ارزشمند برای پیروان طریق ائمه (ع) است که مورد توجه بسیاری از عرفا و سالکان بوده و مرحوم مجلسی آن را با دست خط شیخ بهایی مشاهده کرده و در کتاب بحارالانوار نقل کرده است. این روایت شامل سفارش های امام صادق (ع) به عنوان بصری و تمام طالبان سلوک الی الله است.

این دستور العمل بازگو کننده داستان مردی است که از علوم متداول زمان خود بهره مند شده و می خواست تا از علوم ائمه (ع) نیز برخوردار شود، ولی با این حقیقت مواجه شد که علم حقیقی، از طریق آموختن حاصل شدنی نیست، بلکه نوری است که خداوند بر قلب انسان اشراق می کند و سرّ نائل شدن به آن را باید در حقیقت عبودیت جست و جو کرد.

ترجمه این حدیث نورانی که شامل  شرح ماوقع ارتباط فردی بنام “عنوان بصری” با امام صادق (ع) و دریافت دستور العملی جامع از آن حضرت است، در زیر نقل می شود:

عنوان بصرى كه نود و چهار سال از عمرش مى‏گذشت و با مالك بن انس رفت و آمد داشت پس از اينكه حضرت صادق عليه السّلام در مدينه به نشر علم و فضيلت مشغول شد در خدمت آن جناب حاضر مى‏شد و از محضر پر فيض او بهره‏مند مى‏گرديد.

عنوان گويد: من دوست داشتم از وى علم بياموزم همان گونه كه از مالك بن انس ياد مى‏گرفتم. يكى از روزها جعفر بن محمد به من گفت: من از طرف حكومت تحت مراقبت مى‏باشم و اوراد و اذكارى دارم كه به آن مشغول هستم، شما بار ديگر نزد مالك بن انس برويد و از وى فرا گيريد.

عنوان گويد: من از اين سخنان بسيار غمگين شدم و با خود گفتم او در چهره من خيرى نديده و از اين رو مرا بار ديگر تحويل مالك مى‏دهد، بار ديگر وارد مسجد شدم و بر او سلام كردم و بعد وارد روضه حضرت رسول شدم و در آن جا دو ركعت نماز گزاردم و از خداوند خواستم تا دل جعفر را به طرف من مايل كند، و بتوانم راه درست را از وى ياد بگيرم.

بعد از اين با اندوه به طرف منزل خودم رفتم و نزد مالك هم نرفتم چون محبت جعفر در دلم جاى گرفته بود، من از منزل خود جز براى نماز واجب بيرون نمى‏شدم، تا آن گاه كه صبرم تمام شد و دلم سخت به تنگ آمد، كفش در پا كرده و رداء بر دوش افكنده بعد از نماز عصر به طرف خانه جعفر رفتم.

هنگامى كه اذن ورود خواستم خادمى آمد و گفت: چه مى‏خواهى. گفتم:

مى‏خواهم خدمت اين بزرگ برسم و سلام بدهم. خادم گفت: او نماز مى‏خواند، من كنار در توقف كردم، بعد از مدت كمى خادم بار ديگر آمد و گفت: وارد منزل شويد. من وارد شدم و سلام كردم.

امام جعفر صادق سلام مرا پاسخ داد و فرمود: بنشين خداوند شما را رحمت كند من در خدمت او قرار گرفتم، او پس از اندكى با من سخن گفت و فرمود: كينه‏ات چيست؟

گفتم: ابو عبد اللَّه. فرمود: خداوند اين كنيه را براى شما نگه دارد و به آنچه از آن رضايت دارد توفيق دهد.

عنوان گويد: با خود گفتم: اگر از اين ملاقات جز اين دعا استفاده ديگرى نبرم براى من كفايت مى‏كند، بعد از اين جعفر گفت: شما چه حاجتى داريد؟

گفتم: دعا فرمائيد خداوند مرا توفيق دهد كه از علم شما سود برم و هر چه از شما بپرسم پاسخ بشنوم.

جعفر گفت: علم به تعلم نيست بلكه نورى است كه از طرف خداوند بر دلها مى‏تابد[1]، اينك اگر طالب علم هستى ابتداء از خود حقيقت عبوديت را بخواه، علم را براى عمل طلب كن و از خداوند بخواه تا فهم شما را زياد كند گويد:

گفتم: اى شريف.

جعفر بن محمد گفت: بگو يا ابا عبد اللَّه. گفتم: يا ابا عبد اللَّه حقيقت عبوديت چيست؟ فرمود: به سه چيز مى‏توان اين حقيقت را دريافت. يكى اينكه بندگان آنچه را كه خداوند به آنها بخشيده است ملك خود ندانند، زيرا بندگان خدا مالك نيستند و هر چه دارند از خدا مى‏باشد و هر جا خدا امر كند بايد خرج كنند.

دوم اينكه بنده‏اى هرگز قدرت ندارد با فكر و انديشه خود كارهاى خود را اداره كند، سوم اينكه هر چه خداوند به او امر كرده و يا از آن نهى نموده است به كار گيرد و از اوامر و نواهى خدا سر باز نزند، هر گاه بنده‏اى چيزى را ملك خود نداند مال را انفاق مى‏كند.

هر گاه بنده‏اى امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد كه با عقل و تدبيرش نمى‏تواند امور خود را آن طور كه هست اداره كند، گرفتارى‏هاى دنيا و مصائب آن بر او گوارا مى‏گردد، هر گاه بنده‏اى به اوامر و نواحى خداوند گردن‏

گذارد ديگر با مردم جدال و مناقشه نمى‏كند و آنها را آزار نمى‏دهد.

هر وقت كه آدميان به اين سه خصلت عمل كردند و مورد لطف و اكرام خداوند قرار گرفتند دنيا در نظر آنها كوچك مى‏شود و شيطان و مردم نمى‏توانند بر آنها سلطه پيدا كنند و دنبال جمع كردن مال و تكاثر و تفاخر نمى‏روند، و قصد رياست بر مردم و طلب عزّت ندارند و اوقات خود را به هدر نمى‏دهند.

اين اوصاف نخستين درجه پرهيزكاران است، خداوند متعال در قرآن مجيد مى‏فرمايد: جهان آخرت را براى كسانى مهيا كرده‏ايم كه در روى زمين دنبال مقام‏پرستى نرفته و مرتكب فساد نشده باشند و پايان نيك براى پرهيزكاران است.

گفتم: يا ابا عبد اللَّه بار ديگر مرا نصيحت كن فرمود: شما را به انجام نه عمل توصيه مى‏كنم و اين وصيّت‏ها براى كسانى كه مى‏خواهند به خداوند تقرب جويند لازم است از خداوند مى‏خواهم كه شما را در انجام آنها توفيق دهد، سه وصيّت در تربيت نفس و سه عدد در حلم و بردبارى، و سه وصيّت در علم، اين وصيّت‏ها را حفظ كن و آن‏ها را ترك مكن و سهل انگارى منما.

عنوان گويد: من خود را آماده شنيدن سخنان آن حضرت كردم، فرمود:

آن سه وصيّت كه به بدن مربوط مى‏شود، اين است كه مخور آنچه را که به آن اشتها نداری كه آن حماقت و نادانى مى‏آورد[2]، و تا گرسنه نشده‏اى غذا نخور و هر گاه خواستى غذائى صرف كنى سعى كنى از حلال بخورى و هنگام خوردن نام خدا را بر زبان بر.

حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله در يك حديث فرمود: براى آدميان چيزى بدتر از شكم نيست و هر گاه خواستيد كه طعام صرف كنيد، متوجه باشيد كه يك سوم شكم براى طعام و ثلث دوم براى آب و ثلث سوم براى نفس كشيدن است.

اما آن سه خصلت كه در باره حلم است اگر كسى به شما گفت: يكى بگو و ده تا بشنو بگو اگر ده تا گفتى يكى هم نمى‏شنوى، هر كس تو را فحش داد بگو اگر در آنچه مى‏گوئى صداقت دارى از خداوند مى‏خواهم مرا بيامرزد و اگر

دروغ مى‏گوئى از خداوند مى‏خواهم شما را رحمت كند، و هر كس تو را تهديد كرد تو او را اندرز بده و برايش دعاء كن.

اما آن سه خصلت كه در باره علم است، هر چه نمى‏دانى از علماء سؤال كن و هرگز براى آزمايش دانش آنها سؤال نكن، از عمل كردن به راى خود دورى كن و هميشه مراعات احتياط را داشته باش از فتوا دادن بترس همان طور كه از شير مى‏ترسى و خود را پل ديگران قرار نده، بعد فرمود: اينك برويد و مرا به حال خود واگذاريد و نصايح مرا به كار گيريد.
حدیث عنوان بصری

عَنْ عُنْوَانَ الْبَصْرِيِّ وَ كَانَ شَيْخاً كَبِيراً قَدْ أَتَى عَلَيْهِ أَرْبَعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَةً قَالَ: كُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَى مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ سِنِينَ فَلَمَّا حَضَرَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْمَدِينَةَ اخْتَلَفْتُ إِلَيْهِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ آخُذَ عَنْهُ كَمَا أَخَذْتُ مِنْ مَالِكٍ‏ فَقَالَ لِي يَوْماً إِنِّي رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِكَ لِي أَوْرَادٌ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَلَا تَشْغَلْنِي عَنْ وِرْدِي فَخُذْ عَنْ مَالِكٍ وَ اخْتَلِفْ إِلَيْهِ كَمَا كُنْتَ تَخْتَلِفُ إِلَيْهِ فَاغْتَمَمْتُ مِنْ ذَلِكَ وَ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ قُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ تَفَرَّسَ فِيَّ خَيْراً لَمَا زَجَرَنِي عَنِ الِاخْتِلَافِ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذِ عَنْهُ فَدَخَلْتُ مَسْجِدَ الرَّسُولِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ ثُمَّ رَجَعْتُ مِنَ الْغَدِ إِلَى الرَّوْضَةِ وَ صَلَّيْتُ فِيهَا رَكْعَتَيْنِ وَ قُلْتُ أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ أَنْ تَعْطِفَ عَلَيَّ قَلْبَ جَعْفَرٍ وَ تَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِهِ مَا أَهْتَدِي بِهِ إِلَى صِرَاطِكَ الْمُسْتَقِيمِ وَ رَجَعْتُ إِلَى دَارِي مُغْتَمّاً حَزِيناً وَ لَمْ أَخْتَلِفْ إِلَى مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ لِمَا أُشْرِبَ قَلْبِي مِنْ حُبِّ جَعْفَرٍ فَمَا خَرَجْتُ مِنْ دَارِي إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ حَتَّى عِيلَ صَبْرِي فَلَمَّا ضَاقَ صَدْرِي تَنَعَّلْتُ وَ تَرَدَّيْتُ وَ قَصَدْتُ جَعْفَراً وَ كَانَ بَعْدَ مَا صَلَّيْتُ الْعَصْرَ فَلَمَّا حَضَرْتُ بَابَ دَارِهِ اسْتَأْذَنْتُ عَلَيْهِ فَخَرَجَ خَادِمٌ لَهُ فَقَالَ مَا حَاجَتُكَ فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَى الشَّرِيفِ- فَقَالَ هُوَ قَائِمٌ فِي مُصَلَّاهُ فَجَلَسْتُ بِحِذَاءِ بَابِهِ فَمَا لَبِثْتُ إِلَّا يَسِيراً إِذْ خَرَجَ خَادِمٌ لَهُ قَالَ ادْخُلْ عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ فَدَخَلْتُ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ- وَ قَالَ اجْلِسْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ فَجَلَسْتُ فَأَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ أَبُو مَنْ- قُلْتُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ قَالَ ثَبَّتَ اللَّهُ كُنْيَتَكَ وَ وَفَّقَكَ لِمَرْضَاتِهِ قُلْتُ فِي نَفْسِي لَوْ لَمْ يَكُنْ لِي مِنْ زِيَارَتِهِ وَ التَّسْلِيمِ عَلَيْهِ غَيْرُ هَذَا الدُّعَاءِ لَكَانَ كَثِيراً ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَاجَتُكَ قُلْتُ سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ يَعْطِفَ قَلْبَكَ عَلَيَّ وَ يَرْزُقَنِي مِنْ عِلْمِكَ وَ أَرْجُو أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَجَابَنِي فِي الشَّرِيفِ مَا سَأَلْتُهُ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُبْدِيَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلًا مِنْ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ يُفَهِّمْكَ قُلْتُ‏ يَا شَرِيفُ فَقَالَ قُلْ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا حَقِيقَةُ الْعُبُودِيَّةِ- قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ مِلْكاً لِأَنَّ الْعَبِيدَ لَا يَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ يَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ يَضَعُونَهُ حَيْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ- وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيراً وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ يَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِلْكاً هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْفِقَ فِيهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِيرَ نَفْسِهِ عَلَى مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَيْهِ مَصَائِبُ الدُّنْيَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ نَهَاهُ لَا يَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَى الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ فَإِذَا أَكْرَمَ اللَّهُ الْعَبْدَ بِهَذِهِ الثَّلَاثِ هَانَ عَلَيْهِ الدُّنْيَا وَ إِبْلِيسُ وَ الْخَلْقُ وَ لَا يَطْلُبُ الدُّنْيَا تَكَاثُراً وَ تَفَاخُراً وَ لَا يَطْلُبُ عِنْدَ النَّاسِ عِزّاً وَ عُلُوّاً وَ لَا يَدَعُ أَيَّامَهُ بَاطِلًا فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ الْمُتَّقِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏ قُلْتُ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَوْصِنِي فَقَالَ أُوصِيكَ بِتِسْعَةِ أَشْيَاءَ فَإِنَّهَا وَصِيَّتِي لِمُرِيدِي الطَّرِيقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يُوَفِّقَكَ لِاسْتِعْمَالِهِ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي رِيَاضَةِ النَّفْسِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي الْحِلْمِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِي الْعِلْمِ- فَاحْفَظْهَا وَ إِيَّاكَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا قَالَ عُنْوَانُ فَفَرَّغْتُ قَلْبِي لَهُ فَقَالَ أَمَّا اللَّوَاتِي فِي الرِّيَاضَةِ فَإِيَّاكَ أَنْ تَأْكُلَ مَا لَا تَشْتَهِيهِ فَإِنَّهُ يُورِثُ‏ الْحِمَاقَةَ وَ الْبَلَهَ وَ لَا تَأْكُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ وَ إِذَا أَكَلْتَ فَكُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَّهَ وَ اذْكُرْ حَدِيثَ الرَّسُولِ مَا مَلَأَ آدَمِيٌّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِهِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِي فِي الْحِلْمِ فَمَنْ قَالَ لَكَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً- فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً وَ مَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِيمَا تَقُولُ- فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لِي وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فِيمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ يَغْفِرَهَا لَكَ- وَ مَنْ وَعَدَكَ بِالْجَفَاءِ فَعِدْهُ بِالنَّصِيحَةِ وَ الدُّعَاءِ وَ أَمَّا اللَّوَاتِي فِي الْعِلْمِ فَاسْأَلِ الْعُلَمَاءَ مَا جَهِلْتَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَسْأَلَهُمْ تَعَنُّتاً وَ تَجْرِبَةً وَ إِيَّاكَ أَنْ تَعْمَلَ بِرَأْيِكَ شَيْئاً وَ خُذْ بِالاحْتِيَاطِ فِي جَمِيعِ مَا تَجِدُ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ اهْرُبْ مِنَ الْفُتْيَا هَرَبَكَ مِنَ الْأَسَدِ وَ لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ لِلنَّاسِ جِسْراً قُمْ عَنِّي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عَلَيَّ وِرْدِي فَإِنِّي امرئ [امْرُؤٌ] ضَنِينٌ بِنَفْسِي وَ السَّلَامُ. مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، النص، ص: 326

موسسه آموزشی ایوان

09120807021

[1] لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى

[2] فَإِيَّاكَ أَنْ تَأْكُلَ مَا لَا تَشْتَهِيهِ فَإِنَّهُ يُورِثُ‏ الْحِمَاقَةَ وَ الْبَلَهَ وَ لَا تَأْكُلْ إِلَّا عِنْدَ الْجُوعِ

مقالات مرتبط

یک پاسخ

  1. بسم الله الرحمن الرحيم
    بسیار عالی
    ان شاالله خداوند توفیق دهد عامل بشیم و از علم حقیقی بهره ببریم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *