شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

سازمان جهانی بهداشت و سلامتی

سازمان جهانی بهداشت و سلامتی

آنچه در این مقاله خواهید خواند

هر چه بیشتر مراعات امور سازمان بهداشت را رعایت کنید بیشتر بیمار می شوید !!!

این متن کلام مرحوم کرمانی در کتاب دقایق العلاج است که به این نکته اشاره فرموده اند و دلایل خود را هم بیان فرموده اند :

[در ذكر پاره‏اى دستورهاى بهداشتى كه براى مؤمنين سودمند است‏] دقائق العلاج، ج‏1، ص: 28

بيشتر چيزهائى كه پزشكان براى حفظ تندرستى در كتابهاى خود نوشته اند نادرست است زيرا خداوند انسان را براى عبادت خلق كرده و او را با پيشه‏ها و صنعتها و بازرگانيها و كشاورزيها مى‏آزمايد و آشكار است كه حكيم اگر چيزى را براى چيزى بسازد آن چيز از او در حال تندرستى و اعتدال‏ ساخته است. و بخصوص مى‏دانيم كه خداوند براى بندگانش در دين تنگ نمى‏گيرد و راه را بر آنان آسان گذارده است.

دستورهاى بهداشتى پزشكان آدمى را از هر كار نيكو بازميدارد و او را به بندگى شكمش درمى‏آورد و خدا چنين چيزى از او نخواسته بلكه نيكوئى دين و دنياى او را مى‏خواهد.

در همين حال مى‏بينيم كه بسيارى از آنان كه خبر از بهداشت ندارند نيرومندتر و تندرست‏تر هستند و آنها كه بدستورهاى بهداشتى عمل مى‏كنند بيشتر دچار بيمارى و ناتوانى مى‏باشند.

بنابراين مى‏توان گفت كه دستور دهندگان در كار خود اشتباه مى‏كنند و اين هم خود آزمايشى است كه دليلها و قياسها با آن برابرى نمى‏تواند بكند.

بدانكه خداوند آدمى را بر پايه‏اى آفريده است كه موافق حكمت و خواست (مشيت) اوست بنابراين براى او طبيعتى آفريده و آن را سنت در خلقت قرار داده كه ابزارى براى بكار آوردن خواست و اراده اوست و هرچه را كه خوبى و قوام و نشو و نماى او در آن است انجام مى‏دهد و آن طبيعت را چنان آفريده كه بهر چيز كه براى آدمى سودمند است گرايش دارد و از آنچه كه براى او زيان دارد و او را ديگرگون مى‏سازد مى‏پرهيزد. پس اگر طبيعت از آنچه كه خدايش او را براى آن آفريده است ديگرگون نشود چيزى جز خوبى و خير دنيا و آخرت و آنچه كه رضاى خداوند در آن است و آنچه كه بناى او بر آن است نمى‏خواهد. اما همين‏كه باعراض آلوده شد عوارض ديگرى نيز پيدا مى‏شود و آن را از آن‏گونه كه آفريده شده تغيير مى‏دهد و اين فرموده خداوند است: لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ. در اين هنگام است كه‏ خواسته‏هاى نابجا و مخالف با خير و صلاح و قوام آدمى در او پيدا مى‏شود كما اينكه در نوعى بيمارى، بيمار بخوردن خاك گرايش پيدا مى‏كند و اين سبب بيمارى و مرگ اوست درحالى ‏كه خداوند براى آدمى ميلى كه نيستى او در آن است نيافريده و الّا اين نقصى در حكمت حكيم بود اما اين اعراض هستند كه سبب پيدايش بيمارى‏هاى آدمى مى‏شوند و بيماريها خواهشهاى بى‏جائى در او برميانگيزند و از همين روى نياز بفرستادن پيامبران و فرو- فرستادن كتابهاى آسمانى و آگاهى و آموزش آدميان پيدا مى‏شود تا بسرشت راستينى كه رستگارى، دوام، پايندگى، بهداشت، تندرستى و آسايش هميشگى او در آن است برگردد و كسى كه از راههاى مستقيم برود در دنيا و آخرت رستگار مى‏گردد و خداوند سبحانه مى‏فرمايد: إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا …* و مى‏فرمايد: و استقيموا لله.

و مى‏گوئيم كه پيغمبران خدا براى آن آمدند كه مردم را از لغزشها باز بدارند اما اطبائى كه از راه راست حقيقى بى‏خبرند انحراف موجودى را تندرستى پنداشته و خواسته‏اند كه آن را حفظ كنند و بهمين دليل دستورات آنها با انسانيت و بندگى خداوند تفاوت يافته اما بهداشت واقعى آن است كه از پيامبر سلام الله عليه روايت شده، و راز آن در فرمانبردارى از او و پرهيز از نهى او در كم‏وبيش است.

بنا بر آنچه كه آزموده شده است بيشتر بيماريها از زياده‏روى‏هائى كه بدن براى ماندنش نيازى بآنها ندارد پيدا مى‏شود و بيشتر، تندرستى از خوددارى از اين زيادروى‏ها و قناعت بآنچه كه بقاى آدمى بآنست بدست‏ مى‏آيد اگرچه اين دستور كلى از نظر واژه‏ها كوچك مى‏باشد اما از نظر ارزش بسيار بزرگ است و كمتر كسى است كه آن را بكار بندد. پس اگر جوياى بقاء هستى (و ميسر نخواهد شد) بايد از زياده‏روى بپرهيزى و باصول اكتفا كنى مگر آنكه بناچارى نياز بآن داشته باشى و در اين هنگام هم بكوش كه به بيش از آنچه كه براى تو بسنده است دست نبرى و همين دستور براى تو بس است و آن را نگاه دار و فرمايش حضرت ابو الحسن عليه السلام است:

ليس شئ انفع فى البدن من امساك اليد الا عما يحتاج اليه (براى بدن كارى سودمندتر از آن نيست كه از چيزى كه بدن بدان نيازمند نيست خود- دارى كند). كلمه ديگر اين است كه هركس اعتدال را بخواهد بايد زياده روى را در همه حال كنار بگذارد زيرا زياده‏روى سبب برگرداندن بدن از ميزانست نمى‏بينى كه از پرخوابى، پرخورى، گرسنگى خوردن، بى‏خوابى كشيدن، حركت يا سكون زياد و انديشه و نگاه كردن و بستن چشم بيش از اندازه چه بانسان مى‏رسد پس بايد از اين پند بگيرى و بدن خود را در هرحال بين بين قرار بدهى تا چشمت روشن باشد و اين كلمات نيز از عين حكمت مى‏باشد و معنى قول خداوندست كه مى‏فرمايد: لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ.* كه بايد بعموم لفظ توجه شود نه بخصوص محل‏

سفارش ديگر اين است كه از استعمال متممات ششگانه معروف يعنى:

خوردن و آشاميدن، خواب و بيدارى، حركت و سكون، تنفس و تماس با هوا و اعراضى كه ببدن مى‏رسد (مانند غم و شادى) تا يقينا محتاج بآن نباشى بپرهيز.

كلمه حكيمانه ديگر اين است كه بدن را به دارو عادت مده و بدون آنكه لازم باشد بدرمان اقدام مكن چه خداوند طبيعت آدمى را طورى آفريده كه‏ از آنچه برايش زيان دارد دفع مى‏كند و آنچه را كه براى او سودمند است بسوى خود مى‏كشد، اين خود بهترين پزشكان براى آدمى است زيرا همين‏كه انسان مبادرت بدرمان بكند طبيعت از كار خود باز مى‏ماند و نمى‏تواند خود را اصلاح كند و تو هم نمى‏توانى درد را بخوبى تشخيص بدهى و زيان درمانت بيش از اصل بيمارى خواهد بود. اين است كه يكى از بزرگان فرموده است:

كن عن امورك معرضا                     و كل الامور الى القضا

فلربّ امر متعب‏                             لك فى عواقبه رضا

و لرب ما اتسع المضيق‏                   و ربما ضاق الفضا

الله عوّدك الجميل‏                         فقس على ما قد مضى‏

الله يفعل ما يشاء                         فلا تكن متعرضا

امور را بقضا واگذار كن و از آنها رو بگردان. چه‏بسا كه تنگيها بگشادگى و خوشنودى تو مى‏انجامد و چه بسيار است كه گشادگى فضا تنگ مى‏گردد.

خداوند تو را براه نيكو بدارد و خودش هرچه بخواهد مى‏كند، پس متعرض او مباش. و ببين كه ساكنين بيابان‏ها كه پزشك و درمانى را نمى‏شناسند چگونه راحتند و عمر زياد دارند و بدنهايشان بس نيرومندتر از شهرنشينان است و اين از آن جهت است كه آنها واگذار بطبيعت خودشانند.

سخن ديگر آن است كه بدن خود را همانطور كه رشد كرده و عادت پيشين او بوده است بكارها وادار كن زيرا عادت، طبيعت دومين است و اگر بدنى را بكارى غير از آنچه كه بدان عادت كرده وادار كنيم آن را از طبيعت خودش خارج كرده‏ايم و همين سبب بيمارى اوست اما آنچه كه بصورت قضا و قدر فرا رسد گريزى از آن نيست و بگذار كه همانطور كه تقدير است جريان يابد، چه اگر تقدير تندرستى و آسايش باشد بآن مى‏رسى و الا چنان نمى‏شود.

درباره مطالبى كه گفتيم اخبارى از اهل عصمت صلوات الله عليهم روايت شده كه بعضى از آن را در اينجا مى ‏آوريم:

🔰حضرت امير المؤمنين بامام حسن عليهما السلام فرموده است: الا اعلّمك اربع خصال تستغنى بها عن الطب قال بلى قال: لا تجلس على الطعام الا و انت جائع و لا تقم عن الطعام الا و انت تشتهيه و جوّد المضغ و اذا نمت فاعرض نفسك على الخلاء فاذا استعملت هذا استغنيت عن الطب

🔰 (آيا مى‏خواهى چهار چيز بتو بياموزم كه از پزشكى بى‏نيازت كند؟ عرض كرد بفرما فرمود: غذا مخور مگر آنكه گرسنه باشى و از آن دست مكش مگر اينكه هنوز اشتهاى خوردن دارى. هنگام خوردن غذا را خوب بجو و هرگاه قصد خواب كردى به مستراح برو و اگر بدينها عمل كنى از طب بى‏نياز مى‏شوى.

🔰 و حضرت ابى الحسن ماضى عليه السلام فرمود: اقل شرب الماء فانه يمد كل داء و اجتنب الدواء ما احتمل بدنك الداء

(آب كم بياشام زيرا آب زياد سبب همه بيماريها است و از دوا تا آنجا كه بدنت تاب مى‏آورد پرهيز كن)

و عنه عليه السلام لو ان الناس اقلوا شرب الماء لاستقامت ابدانهم و فرمود اگر مردم كم آب مى‏خوردند بدنهاى آنها توانائى بيشترى داشت.

🔰حضرت صادق عليه السلام فرمود عود البدن ما اعتاد

(بدنت را بر عادت خودش وادار كن)

🔰حضرت صادق عليه السلام فرموده است من ظهرت صحته على سقمه فعالج نفسه بشئ فمات فانا الى الله منه برئ

(پناه مى‏برم بخدا از كسى كه تندرستى او بر بيماريش چيره باشد و خود را درمان بكند و از آن بميرد).

🔰حضرت ابى الحسن عليه السلام فرموده است ادفعوا معالجة الاطباء ما اندفع داء منكم فانه بمنزلة البناء قليله يجرّ الى كثيره (تا وقتى كه درد از شما مى‏گريزد از درمان پزشكان پرهيز كنيد زيرا اين كار بمنزله بنائى است كه كم آن به زياد مى‏انجامد.)

🔰و روايت شده كه: لا يتداوى المسلم حتى يغلب مرضه صحته (مسلمان تا وقتى‏كه بيمارى بر تندرستى او چيره نشود بدرمان نمى‏پردازد).

🔰 از حضرت صادق ع روايت شده: ان المعدة بيت الداء و ان الحمية هى الدواء فرمود: (معده خانه همه دردهاست و پرهيز دارو است).

🔰و از او روايت شده كه فرمود: كل داء من التخمة (هر دردى زاده تخمه است.)

🔰حضرت ابى الحسن عليه السلام فرموده است ليس الحمية ان تدع الشئ اصلا و لكن الحمية ان تأكل من الشئ و تخفف (پرهيز آن نيست كه از چيزى چشم بپوشى بلكه آنست كه بخورى اما كم بخورى).

🔰 از حضرت ابى عبد الله روايت شده: لا تنفع الحمية للمريض بعد سبعة ايام (پس از هفت روز- ظاهرا از آغاز بيمارى- پرهيز سودبخش نيست).

🔰همچنين روايت شده: الحمية احد عشر صباحا (پرهيز يازده روز است).

🔰همچنين روايت شده: اداوى الحار بالبارد و البارد بالحار و الرطب باليابس و اليابس بالرطب وارد الامر كله الى الله عز و جل (من گرمى را با سردى، سردى را با گرمى، رطوبت را با خشك و خشكى را با مرطوب درمان مى‏كنم و كار را بخدا واگذار مى‏كنم).

🔰روايت شده كه: قيام الليل‏ مصحة للبدن (سحرخيزى سبب صحت بدن است.)

🔰روايت شده: مطردة الداء عن اجسادكم (سحرخيزى درد را از تنهاى شما دور مى‏كند)،

🔰و روايت شده: سافروا تصحوا (مسافرت كنيد تا تندرست باشيد)

🔰در قواعد الطب از امير المؤمنين عليه السلام روايت شده كه فرمود: من اراد البقاء و لا بقاء فليجرد الحذاء و ليأكل على نقاء و ليشرب على ظماء و ليقل شرب الماء و يتمدد بعد الغداء و يتمشى بعد العشاء و لا يبيت حتى يعرض نفسه على الخلاء و دخول الحمام على البطنة من شر الداء و دخلة فى الحمام فى الصيف خير من عشرة فى الشتاء و اكل القديد اليابس معين على الفناء و مجامعة العجوز تهدم اعمار الاحياء

🔰(كسى كه بخواهد باقى بماند و بقائى نيست بايد كفش نرم بپوشد، هنگامى بخورد كه گرسنه باشد، وقتى آب بنوشد كه تشنه شود، آب كم بخورد، پس از خوردن غذاى روز دراز بكشد، پس از غذاى شب راه برود، پس از آن نخوابد تا بمستراح برود، چون شكمش پر باشد بحمام نرود كه بدترين دردها است، يكبار حمام كردن در تابستان بهتر از ده بار در زمستان است، خوردن گوشت مانده خشك كمكى به مرگ است و جماع با پيرزن عمر زندگان را كوتاه مى‏كند.)

🔰نياذوق پزشك گفته است كه: غذا مخور درحالى‏كه در معده تو غذاى ديگرى است، چيزى را كه دندانهايت توان جويدن آن را نداشته باشد مخور چه معده تو از هضم آن ناتوان است، ريشه هر دردى تخمه است و ريشه تخمه زیاد نوشیدن آب میباشد و يك روز در ميان حمام كن زيرا آنچه را كه در بدن تو است و دارو بدان نمى‏رسد از بدن تو خارج مى‏كند، خون خود را زياد كن كه بدن تو را نگاه مى‏دارد، در هر فصل يكبار خود را بقى وادار و مسهلى بخور، ادرار خود را نگه مدار و اگرچه‏ سوار باشى، قبل از خوابيدن بمستراح برو، در جماع زياده‏روى مكن زيرا از نيروى زندگى مى‏كاهد، با پيرزن جماع مكن زيرا مرگ ناگهانى مى‏آورد.

اينك مى‏گوئيم كه گفته او همه‏اش بجز در دو مطلب موافق حكمت است زيرا زياد كردن خون و قى و خوردن مسهل در هر فصل، سبب بيمارى و كار بى‏جائى است كه بدان نيازى نيست و آنچه را كه خدا قرار داده همانست كه ما قبلا گفته‏ايم.

پزشك نامبرده باز مى‏گويد:” تا نيازى نداشته باشى دارو مخور، اگر در معده تو غذائى هست، غذاى ديگر مخور پس از غذا چهل گام راه برو، همين‏كه از غذا پر شدى بر پهلوى چپت بخواب، ميوه‏اى را كه گنديده است مخور، بجز گوشت تازه مخور، پيرزن را بهمسرى مگير، دندان خود را مسواك كن، گوشت بر روى گوشت مخور زيرا خوردن گوشت پشت سر هم مارها را در بيابانها مى‏كشد.

كسى گفته است” هركه از بوى بد، دود و غبار بپرهيزد، معده خود را پر نكند، در وقت خواب کمتر غذا بخورد  و بدن خود را از چيزهاى زائد در هر فصل با چيزهاى مناسبى كه در آن هنگام يافت مى‏شود پاك كند، سزاوار آن است كه هرگز بيمار نشود مگر آنكه اجلش رسيده باشد.”

اينك مى‏گوئيم اينكه گفته است كه در هر فصل خود را پاك كند اگر منظورش آن باشد كه شخص داروئى بخورد، برخلاف قانون خداوندى است چه دستور ايزدى اين است كه انسان بايد از خوردن دارو تا آنجا كه بتواند خوددارى كند و دارو بمنزله صابون است كه اگرچه لباس را پاك مى‏نمايد اما آن را پوك مى‏كند. پس تا بدن تاب مى‏آورد نبايد دارو بخورند مگر اينكه انسان از زيان بيمارى بر خود بترسد كه در اين هنگام خوردن دارو واجب است زيرا تا بيمارى‏ ضعيف و طبع آدمى قوى است درمانش آسان است اما همين‏كه بيمارى چيره شد و طبيعت ناتوان گرديد درمان ديگر ممكن نيست و يا اينكه سخت است.

بنابراين روشن شد كه اصل در بكار بردن دارو اين است كه آدمى بر خود بترسد و هركس بر خودش از ديگران آگاهتر است.

جالينوس گفته است:” كسى كه با زنان كمتر همخوابى كند در هنگام شب از خوردن بپرهيزد و غذاى شب مانده نخورد از همه بيماريها در امان است.”

مى‏گوئيم اگر منظور او اين باشد كه در شب بعلت شب بودن زمان نبايد غذا خورد اين برخلاف فرمايش حضرت صادق عليه السلام است كه فرمود:

اول خراب البدن ترك العشاء (ويرانى بدن از نخوردن غذا در شب آغاز مى‏گردد). و از او روايت شده كه فرمود: ترك العشاء مهرم. (غذا نخوردن در شب سبب پيرى است). حضرت ابو الحسن عليه السلام در شب چيزى و لو آنكه قطعه نان كوچكى بود تناول مى‏فرمود. و فرموده است: من ترك العشاء ليلة السبت و يوم الاحد متواليين ذهب منه قوة لا ترجع اليه اربعين يوما (كسى كه در شنبه شب و يكشنبه شب پشت سر هم غذا نخورد نيروئى از او بهدر مى‏رود كه تا چهل روز برنميگردد). از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده: لا تدعوا العشاء و لو على حشفة انى اخشى على امتى من ترك العشاء الهرم فان العشاء قوة الشيخ و الشاب (غذاى شب را ترك مكن و لو آنكه قطعه نان خشكى باشد من مى‏ترسم كه اگر امت من غذاى شب را ترك كنند زود پير شوند زيرا غذاى شب نيروى پير و جوان است). و فرمود: من ترك العشاء نقصت منه قوة لا تعود اليه (هركس غذاى شب را ترك كند نيروئى از او مى‏رود كه برنميگردد). و فرموده است: طعام الليل انفع من طعام النهار (غذاى شب سودمندتر از غذاى روز است).

اخبار ديگرى نيز روايت شده كه همه ظاهر در اين است كه غذا وسيله نيروى بدن است و غذاى شب بيش از غذاى روز براى بدن سودمند مى‏باشد زيرا در شب حرارت در اندرون بدن است و هضم غذا را آسان مى‏كند بخلاف روز كه برودت در داخل و حرارت در بيرون بدن مى‏باشد و غذا درست هضم نمى‏شود، بلكه بايد گفت كه اگر در هنگام شب در معده چيزى نباشد حرارت بدن بجاى آنكه بدان بپردازد به رطوبت اصلى بدن متوجه مى‏گردد و آن را خشك و لاغر مى‏كند. همين است كه در هنگامى كه معده خالى است كم‏خوابى پيدا مى‏شود. در اينجا ديگر جاى شرح بيش از اين نيست و در كتاب حقايق الطب بذكر آن پرداخته‏ايم.

مقالات مرتبط

7 پاسخ

  1. عرض سلام وخداقوت،مقاله بسیارمفیدومژالب فوق العاده ارزشمند هستند.ممنون

    1. بله اون زمان با نبود امکانات باز هم علما مطالعات خوبی داشتند و به روز بودند

  2. بسم الله الرحمن الرحيم
    ان شاالله به زودی شاهد فراگیرشدن آداب و سبک زندگی اسلامی و گسترش طب اهل بیت علیهم السلام باشیم
    عاقبت بخیر باشید ان شاالله

  3. ما باید اینقدر جهاد تبیین داشته باشیم طبق فرموده مقام معظم رهبری در سیاست های کلی سلامت ابلاغی سال ۹۳ که ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی داشته باشیم و هم اولویت پیشگیری بر درمان تا مردم سمت طب مدرن نرن این بهترین مبارزه است

    سازمان نظام پزشکی ما از وزارت بهداشت هم قوی تره چون این سازمان جز ngo ها حساب میشه و زیر نظر سازمان ملل و به تبع ارتش آمریکا است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *