شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
299.000 تومان
مقالات اخیر

جایگاه غم و ترس در زندگی

هم و غم

آنچه در این مقاله خواهید خواند

هم (نگرانى، دلواپسى)، غم و ترس‏

هم و غم چیست؟

اين ناراحتيها بر اثر سودا يا حرارتى كه بر بدن غالب شده ایجاد می شود چون همين‏كه سودا غالب شد انسان مى‏خواهد درباره يك چيز بيانديشد و اندوهگين مى‏شود و اگر اين اندوه درباره چيزهاى آينده باشد اين حالت را ( هم‏ ) مى‏گويند و اگر درباره چيزهاى گذشته باشد ( غم ) ناميده شده است و به ‏هر حال نفس فقط بقلب مى‏پردازد تا با آنچه كه مشغول به آن است تنها بماند، اين است كه خون مى‏جوشد و بخار آن فاسد كننده مغز است برای همین زمانی که به حوادث یا نا گواری های گذشته یا آینده فکر می کنیم حرارت ایجاد شده و طپش قلب پیدا خواهیم کرد.

غم سخت تر است یا هم؟

غم سبكتر است زيرا نفس انسان بر آنچه كه بر او گذشته از هر جهت احاطه دارد اما همّ (نگرانى) نهايتى ندارد چون واقعه بعد از اتفاق افتادن به یک حدی رسیده و تمام شده و بیشتر از آن را بدن درک نخواهد کرد مثلا فرد از یک واقعه ای می ترسد مثل تصادف ولی نمی داند اگر تصادف کرد چه بلایی سر او خواهد آمد فکر کردن به این تصادف باعث وهم شده و دائم به ضرباتی که بعد از تصادف به او می رسد فکر می کند ولی اگر تصادف کرده و به آن تصادف فکر کند و غمگین شود نهایت آن را درک کرده چون اتفاقی بوده که افتاده است و خصارت های آن برایش مشخص شده و بیش از آن حدی نخواهد داشت .

چه طبایعی بیشتر دچار هم و غم خواهند شد؟

بلغمها كمتر از همه مردم به هم و غم‏ دچار خواهند شد چون اگر بلغم صالح باشد جلوی بالا رفتن حرارت و ایجاد سودا را در بدن خواهد گرفت و اجازه به بدن نمی دهد که بخواهد به سودا تبدیل شده و ایجاد تفکرات منفی دهد از همین رو طبعیت و طابع بودن مربوط به طبیعت بلغم است و صفرا باعث حرارت ایجاد سودا می کند و اکثر اموری که عقل را زیاد و انسان را طابع می کند حرارت را در بدن کم خواهد کرد . جالب است که در روایات زمانی که از فزع و جزع سوال می شود حضرت سفارش به فصد کرده و خونی که باعث ایجاد این حرارت شده را از بدن دفع می کنند تا فرد دچار هم و غم نشود .

هم و غم
ضرر های هم و غم

اما همين‏كه كسى دچار اين بيمارى شد و نتوانست چاره ه‏ایى براى خود بيانديشد می‏ميرد يا ديوانه میشود و دست‏كم، پير و لاغر میگردد و اشتهاى خوردن و تمايلات جنسى را از دست مى‏دهد و عقلش مختل می‏شود.

چرا در هنگام عصبانیت و هم و غم نباید چیزی مصرف کرد ؟

اگر در وقت رسيدن ناگهانى اين حالت غذائى كه شخص خورده چيزى مانند شير باشد به پيسى و لكه‏هاى سفيدپوستى مبتلا مى‏شود و اگر ميوه خورده باشد تاول و اگر عسل و خرما و مانند آنها خورده كورك و دمل و جذام و امثال آن پيدا مى‏شود و بدترين چيزها در هنگامى كه حالت همّ (نگرانى) بطور ناگهانى دست مى‏دهد ماهى، انار، شير، ترشيها و چربيها است و همه اينها از آن باب است كه نفس از توجه بدان غذاها روگردان مى‏گردد و آنها در بدن به گردش در مى‏آيند و پيش از آنكه كيموس كمال بگيرد و مواد از هم جدا شوند فاسد مى‏گردند اگر در حال پيش آمدن يك ناراحتى انسان مسهل و يا داروى ديگرى خورده باشد و اخلاط در حركت باشند زيان فورى است و چه‏بسا كه باقى مى‏ماند نخستين چيزى كه از همّ زيان مى‏بيند قلب و پس از آن مغز، معده و قواى حياتى است پس عاقل بيچاره بدبخت‏ترين مردم دنيا است و دنيا زندان اوست زيرا هرگز از آنچه كه روح او را مى‏آزارد تهى نيست. اگر عقل بر او غلبه كند همّ او را مى‏كشد و اگر عشق‏ها بر او چيره شوند شهوتها او را مى‏كشند.
پناه مى‏بريم بخدا كه دنيا دوزخ عقلا و بهشت نادانها است و ما به آنچه خداوند آن را در قسمت ما قرار داده راضى هستيم و بما عقل و بنادانان مال بخشيده است.

منحرف کردن سودا به افکار مثبت

سودا زمانی که در بدن زیاد شد باید آن را سوق به نیکی ها داد به همین جهت خداوند مکرر سفارش کرده است که از یاد من غافل نشوید و دائماً در کارها به دنبال این است که افراد را به سمت خودش بکشد که دچار هم و غم نشود و عقل را افساری می داند که به دست خودش باشد و حق ندارد به جای دیگر فکر کند .

درمان هم و غم

پس درمان اين بيمارى در نزد عقلاء كه سببهاى هم و غم آنها، نخست نفسانى است و پس از آن كارشان به لغزش طبيعت از راه طبيعى خودش مى‏كشد، اين است كه خود را بچيزى كه غم و وحشتى ايجاد نمى‏كند مشغول کنند مثل اینکه تدبر در قرآن کند که از سفارشات اصلی قرآن است یا مقاله ای بنویسند یا مطالعه کنند یا تفکر در عالب طبیعت کنند و یا خود را به علم طب ، فقه، هندسه‏ و رياضيات تجربى مشغول كند و نيز چيزهايى كه سبب شادى است مثل همنشينى با برادران و… را از برنامه های خود قرار دهد که اسلام به صله رحم در این باب سفارش کرده و حتی از کسانی که ذکر مصیبت های خود می کنند و دائم از گرفتاری های خود بازگو می کنند بپرهیزیم .
اگر كسى در خودش ببيند كه گرفتار اين بيمارى است بايد براى درمان آن اقدام كند چه اين بيمارى مادر امراض و ريشه چيزهائى است كه براى دين و دنياى او زيانبارند و با ابتلاء باين بيمارى هيچ‏چيز بجاى خود باقى نمى‏ماند و بهترين درمانها درمانهاى نفسانى (روحى يا روانى) است مانند همنشينى با برادران و توجه به علومى كه برشمرديم و صبر و پيروى از آل محمد عليهم السلام و توكل بر خداوند و رضايت بخواست اوست و اگر بيمار از اين راهها آرامشى نيابد بايد بخوشيها و به بازيهاى حلال مانند سوارى، راه رفتن بپردازد تا كم‏كم بهبود بيابد و اعتدال روانى او بازآيد.

هم و غم

اموری دیگر هم از غیر خوراکی وارد شده که برای درمان همّ و غم آمده است که ذکر آن بسیار اثر گذار است :

  1. گرفتن سبیل ،
  2. نوره کشیدن هر هفته ،
  3. الاستعاذه زمان خروج از خانه ،
  4. دعا بعد از نماز که در آخر ذکر خواهد شد ،
  5. غسل و نماز و دعا ،
  6. نماز شب ،
  7. الاستغفار ،
  8. ما شا الله ،
  9. حمد الله آیه الملک . قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي‏ …. و دعای بعد از آن ،
  10. نماز برای کسی که مبتلا به همّ شده
  11. لا حول ولا قوه الا بالله ، التوکل
  12. الطیب : بو های خوش مخصوصاً بوی سیب و عطر نرگس

چیز هایی که هم و غم را از بین میبرد:

  1. کمک به مومن مسافر
  2. وضو بعد غذا
  3. لباس تمیز پوشیدن
  4. کفش زرد پوشیدن
  5. نوشته روی انگشتر : لا اله الا الله الملک الحق المبین

چیز هایی که هم و غم می آورد:

  1. کثرت گناه
  2. پوشیدن کفش سیاه
  3. در پاشنه درب نشستن
  4. از وسط گله گوسفند رفتن
  5. ایستاده شلوار پوشیدن
  6. صورت و دست را با آستین یا اطراف لباس خشک کردن
  7. غصه دیگر مومنان به دیگر مومنان سرایت دادن

خوراکی هایی در روایات ذکر شده که شادی آور هستند و باعث رفع هم و غم می باشد:

– انگور ، مویز ، انار ، سیب ، به ، العسل ، یا سکنجبین با کاسنی ، انگبین ، رب انار و رب به
– اصل الحرمل : خوردن اسفند صبح وشب 40 روز بهتر است 6 بار با آب سرد و یکبار با آب گرم شسته و سایه خشک                   شود و فاصله بین روز های مصرف ایجاد نشود .
– ابريشم و زنيان خاصيت زيادى براى شادى‏آورى دارند ،
– افتيمون براى ترس مفيد است.

هم و غم

اگر درمان نپذيرفت بايد به پاكسازى بدن بپردازد:

بهترين پا‏كننده آب پنير است كه قاعده ساختن و نوشيدن آن چنين است كه بز سرخ‏رنگ جوان تازه زاى سالمى را برميگزينند و چهل روز بآن اسفناج، كاهو، خيار، گشنيز، شاه- تره و امثال آن می‏خورانند و آنگاه هر شب آن را میدوشند و نهصد گرم شيرش را در ظرفى سنگى يا مسين كه سفيد باشد خوب مى‏جوشانند و آنگاه هفتاد و پنج گرم سكنجبين و پنج گرم سركه كاملا ترش در آن مى‏ريزند و آن را با تركه تازه پوست گرفته انجير بهم مى‏زنند تا منعقد شود و بعد با پارچه نازكى صاف مى‏كنند و در فرداى آن‏روز دوباره آن را مى‏جوشانند و بيمار سه مرتبه هر مرتبه بفاصله يك ساعت از آن مى‏نوشد و كمى راه مى‏رود اگر حرارت زيادى در خود يافت آن را با سى و پنج گرم سكنجبين ساده مى‏نوشد و اگر صفرائى در خود حس كرد با سكنجبين افتيمونى از پانزده تا سى و پنج گرم يا سكنجبين بزورى‏ و در هر شش روز يك مرتبه به پاكسازى مى‏پردازد و اگر شب هنگام تمر هندى و افتيمون از هركدام پانزده گرم بخيساند و صبح از آن خيسانده يا شربت بنفشه با آب پنير بخورند جاى مسهل را در بيمارى صفرائى مى‏گيرد اگر در آن افتيمون يا لاجورد حل كنند براى درمان جذام و جرب و انواع جنون مسهل خوبى است و نيز اگر نمك و قارچ چمن (غاريقون) و قرطم حل كنند براى بيرون راندن بلغم سودمند است. اگر شربت ريواس و زرشك به آن اضافه كنند در بيماريهاى خونى، خون را صاف مى‏كند. آب پنير را بايد بيست و چهار روز و يا بقدر كفايت و با شورباها و آب گوشت بخورند. اگر حرارت شديد باشد شورباى زرشك و برنج و قليه‏ا غذاهاى مناسبى مى‏باشند. در ضمن بايد از خوردن لبنيات و ترشيهاى تند و ميوه‏ها خود- دارى كند.
اگر شير بز در دست نباشد شير گاو يا شير شتر و يا شير ميش مناسب است اما باعتقاد من شير گاو از همه انواع و در همه حالات بهتر است.
راه ساختن سكنجبين افتيمونى اين است كه افتيمون، سناى مكى، ريشه كاسنى و بسپايك از هركدام ده جزء، پرسياوشان، باديان و اسطوخودوس از هركدام پنج جزء، شاهتره و بادرنجبويه از هركدام هفت جزء، شكر سفيد چهارصد و بيست جزء سركه تند هفتاد جزء، همه را مى‏پزند و باندازه لازم مى‏خورند.
طرز ساختن سكنجبين بزورى اين است: تخم كاسنى، ريشه باديان، تخم كشوث (زجمول)، تخم خيار از هركدام پنج جزء، ريشه كاسنى ده جزء، تخم گرمك (طالبى) چهار جزء، گل گندنا و ريشه آن از هركدام سه جزء، تخم‏ كرفس، انيسون و گل سرخ پاك‏شده از هركدام دو جزء در آب خيسانده و مى‏جوشانند و صاف مى‏كنند و پنجاه جزء شكر و چهل جزء سركه تند در آن مى‏ريزند و مى‏خورند و با اين تدبير مزاج مرتب و سوداى سوخته خارج، خون پاك و مغز تميز مى‏شود و نيرو مى‏گيرد و بعد از آن بايد داروهاى فرح‏آورى مثل الكسير ذو الخاصية، بخور مقوى، جوارشن زعفران، جوارشن عود، حب جدوار مبهّى، شربت- ابريشم، شربت ليمو، عطر چهارم رضوى، فتيله عنبر، مفرّح انطاكى، مفرح مسهل و مفرح سيسنبرى بخورند.

مقالات مرتبط

4 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *