شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

همه چیز در مورد رنگ مو در طب سنتی و اسلامی

رنگ مو

آنچه در این مقاله خواهید خواند

همه چیز در مورد رنگ مو در طب سنتی و اسلامی

خضاب کردن و رنگ کردن موی سر و صورت

خضاب در روایات به رنگ کردن موی سر و ریش گفته می شود [1] که گاه با حنا و گاهی با گیاهان دیگر صورت می گیرد. البته در فضیلت خضاب سفارشات زیادی شده است که خضاب با حنا افضل از آن می باشد.

فضیلت خضاب یا رنگ کردن

رنگ کردن یا همان خضاب، بیشتر به منظور زیبایی و اظهار حالات جوانی می باشد که انسان را امیدوار خواهد کرد. چون افراد وقتی نشانه های پیری را در چهره خود ظاهر ببینند به زندگی نا امید خواهند شد. یا به منظور زینت است که زن برای همسرش و یا مرد برای زوجه خود زینت می کند و موجب دلگرم شدن به زندگی می باشد. البته این زینت به هر قیمتی جایز نیست و رنگ کردن با هر وسیله ای مدح نشده است؛ چون گاهی افراد با مواد شیمیایی موی خود را رنگ می کنند و این موجب بیماری خواهد شد. ولی در مقابل، سفارش های وارده برای رنگ کردن با گیاهان طبیعی خواص بسیار هم خواهد داشت که در ادامه خواهد آمد.

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: فِي الْخِضَابِ ثَلَاثُ خِصَالٍ مَهْيَبَةٌ فِي الْحَرْبِ وَ مَحَبَّةٌ إِلَى النِّسَاءِ وَ يَزِيدُ فِي الْبَاهِ[2].

حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود: در خضاب سه خصلت است: هيبت به هنگام جنگ، محبوب شدن نزد زنان، و افزودن بر قوه باه.

همانطور که از ظاهر حدیث مشخص است می بینیم که در هیبت جنگ، اظهار جوانی و نشان دادن لشگر جوان در مقابل دشمن است که موجب نشان دادن ضعف نیروهای خودی و تقویت نیروی دشمن می شود، که خیال کنند با افراد مسن روبه رو هستند. در مورد دوم زینت برای همسر محسوب می شود که در روایات بسیار سفارش شده که مرد هم همانطور که دوست دارد زن خود را زیبا ببیند زن هم دوست دارد مرد خود را تمیز و زیبا ببیند. در مورد سوم هم طبق گفته بالا خواصی است که در ذیل زیبا جلوه دادن و خضاب کردن از آن بهره مند خواهند شد.

عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ ع وَ قَدِ اخْتَضَبَ بِالسَّوَادِ فَقُلْتُ أَرَاكَ قَدِ اخْتَضَبْتَ بِالسَّوَادِ فَقَالَ إِنَّ فِي الْخِضَابِ أَجْراً وَ الْخِضَابُ وَ التَّهْيِئَةُ مِمَّا يَزِيدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي عِفَّةِ النِّسَاءِ وَ لَقَدْ تَرَكَ النِّسَاءُ الْعِفَّةَ بِتَرْكِ أَزْوَاجِهِنَّ لَهُنَّ التَّهْيِئَةَ قَالَ قُلْتُ بَلَغَنَا أَنَّ الْحِنَّاءَ يَزِيدُ فِي الشَّيْبِ قَالَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ يَزِيدُ فِي الشَّيْبِ الشَّيْبُ يَزِيدُ فِي كُلِّ يَوْمٍ[3].

حسن بن جهم گويد: بر حضرت امام هفتم علیه السّلام وارد شدم كه رنگ سياه بسته بود، عرض كردم: فدايت شوم، رنگ سياه بسته‏ايد؟ فرمود: در خضاب پاداشى است؛ خضاب و خودآرایى بر عفت زنان مى‏افزايد، و زنان عفت خود را از آن رها مى ‏كنند كه شوهرانشان خود را نمى‏آرايند و ژوليده و كثيف مى ‏مانند.

بسیار هستند زنانی که از عدم رسیدگی مرد خود به وضع ظاهری و ترک زینت، دچار رنجیدگی خاطر شده و همین امر موجب این می شود که چشم به مردان دیگر ببندند. همینطور که یک مرد دوست ندارد زن خود را ژولیده و خسته ببیند، زن هم این انتظار را از مرد خود دارد. در روایت آمده که زن باید برای مرد خود زینت کند حتی اگر به آویزان کردن نخی به گردن خود باشد. و می بینیم که در روایات به زینت کردن بسیار سفارش شده است.

امام علیه السّلام فرمود: زن نبايد دست خود را بدون خضاب نگهدارد، گر چه فقط دست خود را به حنا بمالد، حتی اگر مسن باشد.

حسن بن جهم گويد: به حضرت رضا علیه السّلام عرض كردم: خضاب فرموده‏ايد؟ فرمودند:

آرى؛ با حنا و (كتم نيل). مگر نمي دانى كه اين كار سودى فراوان دارد، كه زن دوست دارد همان زينتی را در تو ببيند كه تو دوست دارى در او ببينى، و زنانی به واسطه ی کم توجهی شوهرانشان به آرایش خود از عفت بيرون شدند و فاسد گشتند.

حضرت رضا علیه السّلام فرمود: پدرم از پدرانش علیه السّلام خبر داد كه زنان يهود از عفت بيرون رفتند و به فساد كشيده شدند، و چنين نشدند مگر به كم توجهى شوهران به آرايش و نظافت خود. و نيز فرمود: زن از تو همان را ميل دارد كه تو از او ميل دارى.

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خضاب سر و ريش، سنت است.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص: نَفَقَةُ دِرْهَمٍ فِي الْخِضَابِ أَفْضَلُ مِنْ نَفَقَةِ دِرْهَمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ فِيهِ أَرْبَعَ عَشْرَةَ خَصْلَةً يَطْرُدُ الرِّيحَ مِنَ الْأُذُنَيْنِ وَ يَجْلُو الْغِشَاءَ عَنِ الْبَصَرِ وَ يُلَيِّنُ الْخَيَاشِيمَ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يَذْهَبُ بِالْغَشَيَانِ وَ يُقِلُّ وَسْوَسَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَفْرَحُ بِهِ الْمَلَائِكَةُ وَ يَسْتَبْشِرُ بِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَغِيظُ بِهِ الْكَافِرَ وَ هُوَ زِينَةٌ وَ هُوَ طِيبٌ وَ بَرَاءَةٌ فِي قَبْرِهِ وَ يَسْتَحْيِي مِنْهُ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ[4].

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: خرج كردن يك درهم براى خضاب، برتر از خرج كردن يك درهم در راه خداست. در خضاب كردن، چهارده خاصيت است: باد را از گوش‏ها مى ‏بَرَد، تيرگى را از چشمان مى‏ گيرد، ديده را جلا مى ‏دهد، حفره‏هاى بينى را نرم مى‏ كند، بوى دهان را خوش مى‏ سازد، لثه را استحكام مى ‏دهد، حالت غش را از بين مى‏ برد، از وسوسه شيطان مى‏ كاهد، فرشتگان از آن شادمان مى‏ شوند، مؤمن از آن خرسند مى‏ گردد، كافر از آن به خشم مى ‏آيد، زينت است، عطر است، برائتى در قبر است، و منكر و نكير از آن شرم مى ‏كنند.

عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَنَظَرَ إِلَى الشَّيْبِ فِي لِحْيَتِهِ فَقَالَ النَّبِيُّ ص نُورٌ ثُمَّ قَالَ مَنْ شَابَ شَيْبَةً فِي الْإِسْلَامِ كَانَتْ لَهُ نُوراً يَوْمَ الْقِيَامَةِ قَالَ فَخَضَبَ الرَّجُلُ بِالْحِنَّاءِ ثُمَّ جَاءَ إِلَى النَّبِيِّ ص فَلَمَّا رَأَى الْخِضَابَ قَالَ نُورٌ وَ إِسْلَامٌ فَخَضَبَ الرَّجُلُ بِالسَّوَادِ فَقَالَ النَّبِيُّ ص نُورٌ وَ إِسْلَامٌ وَ إِيمَانٌ وَ مَحَبَّةٌ إِلَى نِسَائِكُمْ وَ رَهْبَةٌ فِي قُلُوبِ عَدُوِّكُمْ[5].

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مردى به خدمت پيغمبر صلی اللّه علیه و آله در آمد، حضرت به سپيدى‏ هاى ريش او نگاه كرده فرمود: هر كس در اسلام مويش سپيد شود نوری است و آن سپيدى در قيامت براى او نور خواهد بود. آن مرد با حنا خضاب كرد، و نزد پيغمبر صلی اللّه علیه و آله آمد، حضرت چون او را ديد، فرمود: اين رنگ و خضاب در اسلام نور است. مرد رنگ سياه بست، حضرت فرمود: هم نور اسلام و ايمان است و هم موجب محبّت زنان خود و ترس دشمنان خويش مى‏ باشد.

این روایت به صورت دیگر هم ذکر شده است:

مردى بر پيغمبر صلی اللّه علیه و آله وارد شد كه ريش هايش زرد شده بود. پيغمبر فرمود: اين چه قشنگ است. روزى ديگر آمد كه ريش ها را با حنا سرخ كرده بود. پيغمبر  تبسم كرد و فرمود: اين گونه قشنگتر است. روز ديگرى آمد و ريش ها را سياه نموده بود. پيغمبر خنديد، و فرمود: اين از آن دو بهتر است[6].

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَرَأَوْهُ مُخْتَضِباً بِالسَّوَادِ فَسَأَلُوهُ فَقَالَ إِنِّي رَجُلٌ أُحِبُّ النِّسَاءَ وَ أَنَا أَتَصَنَّعُ لَهُنَّ [7].

حضرت باقر علیه السّلام فرمود: زن ها دوست دارند همان طور مردان خود را آراسته ببينند كه مرد دوست دارد زن خود را ببیند.

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَخَلَ قَوْمٌ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ص فَرَأَوْهُ مُخْتَضِباً بِالسَّوَادِ فَسَأَلُوهُ عَنْ ذَلِكَ فَمَدَّ يَدَهُ إِلَى لِحْيَتِهِ ثُمَّ قَالَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي غَزَاةٍ غَزَاهَا أَنْ يَخْتَضِبُوا بِالسَّوَادِ لِيَقْوَوْا بِهِ عَلَى الْمُشْرِكِينَ[8].

حضرت باقر علیه السّلام مى‏ فرمايد: جمعى بر على بن الحسين علیه السّلام وارد شدند و ديدند كه رنگ سياه بسته. علت را پرسيدند؟ حضرت دست به ريش هاى خود كشيد و فرمود:

پيغمبر صلی اللّه علیه و آله در يكى از غزوه‏ها به اصحاب خود امر كرد كه رنگ سياه ببندند تا در برابر مشركين نيرومند به نظر آيند.

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر گونه خضاب به كار ببرى اشکالی ندارد[9].

ذروان مدائنى گويد: بر حضرت امام هادى علیه السّلام وارد شدم كه تازه خضاب بسته بود، عرض كردم جانم فداى شما! خضاب كرده‏ايد؟ فرمود: آرى، خضاب را پاداش زيادی است، نمي دانى كه آراستن مرد بر عفت زنان مى‏ افزايد؟ (مرد چون خود را تميز و زيبا بسازد همسرش به ديگرى رغبت نمى‏كند.) آيا تو دوست دارى وقتى به خانه مي روى همسر خود را ژوليده و نا آراسته ببينى؟ گفتم: نه، فرمود: زن نيز چنين است[10].

رنگ کردن با حنا و گیاهانی که سفارش شده است خواص بسیاری دارد، ولی رنگ کردن با غیر آن و با مواد شیمیایی مضرات زیادی را به همراه دارد.

یکی از خصلت های خضاب با حنا و گیاهان دیگر، مربوط به خنک کردن سر و دفع حرارت زیاد از سر می باشد. چون در طب، بیشتر دفع حرارت از سر را سفارش می کند وشاید یکی از علت های سرد قرار دادن مغز هم همین بوده است؛ چون بیشتر علت های بیماری های ناحیه سر، حرارت و گرمی بسیار می باشد؛ مثل ریزش مو، تاس شدن، ضعف چشم، آب مروارید یا آب سیاه چشم که تماماً مربوط به حرارت از جانب سر می باشد. البته حرارت در مرحله اول موجب بیماری خواهد شد و الّا علت غایی آن جذب سردی و رطوبت است که به دلیل گرمای بالای اولیه به سمت سر حرکت کرده است. تفصیل آن در کتاب درمان خواهد آمد ان شا الله. گیاهانی که در رأس آن حنا می باشد، حرارت را از سر خارج کرده. ولی مواد شیمیایی موجب گرمی و حرارت در سر شده و بیماری های زیادی می آورد و همین امر باعث آن می شود که انسان برای رنگ کردن سراغ مواد طبیعی رفته و از رنگ های شیمیایی خودداری کند.

البته گاهی انسان می تواند با مخلوط کردن یکسری از ترکیبات گیاهی، رنگ مورد علاقه ی خود را به سر ببندد. مثلاً زمانی که حنا را با پوست گردو به سر ببندند رنگ قهوه ای متمایل به مشکی می دهد. یا استفاده از وسمه برای رنگ سیاه که در روایات هم ذکر شده است[11] .

فضیلت خضاب کردن با حنا

عَنْ‏ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَخْتَضِبُ بِالْحِنَّاءِ خِضَاباً قَانِياً[12].

ابو جعفر باقر علیه السّلام را دیدم که موهاى خود را با حناى خالص رنگ كرده بود.

عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْحِنَّاءُ يَزِيدُ فِي مَاءِ الْوَجْهِ وَ يُكْثِرُ الشَّيْبَ[13].

ابو عبدالله صادق علیه السّلام فرمود: رنگ حنا چهره انسان را شاداب مى‏ كند، اما بر سپيدى مو مى ‏افزايد.

حنا به دلیل اینکه حرارت را از سر و بدن کم می کند، که البته این از مهمترین و بالاترین خاصیت های آن می باشد، گاهی در افراد با طبیعت سرد دچار سردی بیش از حد شده و رنگ مو ها را به سمت روشنی و در مبالغه آن به سفیدی می برد. البته ما از فضیلت آن چیزی کم نخواهیم کرد. به دلیل خواصی که در کم کردن حرارت از بدن دارد و در تحلیل ماده های فضولی که اکثراً امروزه از این فضولات رنج می برند، برای ما بسیار مهم تر است تا اینکه کمی رنگ مو را روشن یا سفید کند.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: الْحِنَّاءُ يَشْعَلُ الشَّيْبَ.[14]

ابو جعفر باقر علیه السّلام فرمود: رنگ حنا شعله سپيدى را بر سر و صورت فروزان مى ‏كند.

عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مَخْضُوباً بِالْحِنَّاءِ[15].

از ابن ابی عمیر آمده است: ديدم ابو جعفر باقر عليه السّلام با حنا رنگ مى‏ بست.

عَنْ مَوْلًى لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ص يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: اخْتَضِبُوا بِالْحِنَّاءِ فَإِنَّهُ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ يُسَكِّنُ الزَّوْجَةَ[16].

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: با حنا خضاب كنيد که چشم را روشنى مي بخشد، موجب رویيدن و رشد موها مى ‏شود، بوى را خوش مي سازد و همسر را آرامش و اطمينان مي بخشد.

شاید دلیل آرامش دادن به فرد همین کم کردن بخارات مغزی باشد. چون فرد زمانی که حنا می گذارد سر را سرد کرده و باعث می شود که زود عصبانی نشود و یک آرامش خاصی در فرد ایجاد می کند و همین امر در قدیم مردم را ترغیب می کرده که اکثراً از حنا استفاده کنند.

امروزه به جای حنا از رنگ های شیمیایی استفاده می کنند؛ که نه تنها آرامش ایجاد نمی کند بلکه باعث حرارت زیاد در سر می شود. نشانه ی آن هم این است که اکثر این افراد با گذاشتن رنگ به سر دچار سوزش در سر می شوند و این زیاد شدن حرارت در سر موجب عصبانیت و از هم پاشیدگی خانواده ها خواهد شد.

عَنْ عُبْدُوسِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْبَغْدَادِيِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْحِنَّاءُ يَذْهَبُ بِالسَّهَكِ وَ يَزِيدُ فِي مَاءِ الْوَجْهِ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يُحَسِّنُ الْوَلَدَ[17].

امام صادق عليه السّلام فرمود: حنا بستن بوى بد ناشى از عرق را از بين برده و طراوت و آب و رنگ چهره را فزونى بخشد و دهان را خوشبو كند، و فرزند را خوش سيما نمايد.

بوی بد در بدن هم بیشتر مربوط به افرادی است که زیاد تعرق می کنند که از گرم مزاجی نشأت می گیرد. حنا به دلیل خاصیت مهم کاهنده حرارت باعث می شود که فرد دچار تعرق زیاد نشود و منجر به بد بویی بدن نگردد.

عَنْ مَالِكِ بْنِ أَشْيَمَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع إِنَّ لِي فَتَاةً قَدِ ارْتَفَعَتْ عِلَّتُهَا فَقَالَ اخْضِبْ رَأْسَهَا بِالْحِنَّاءِ فَإِنَّ الْحَيْضَ سَيَعُودُ إِلَيْهَا قَالَ فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَعَادَ إِلَيْهَا الْحَيْضُ[18].

اسماعيل بن يوشع گويد: به حضرت رضا علیه السّلام گفتم: دخترى است كه حيض او بند آمده. فرمود: سرش را با حنا خضاب كن به زودى باز خواهد شد. من چنين كردم و حائض گشت[19].

یکی از خواص دیگر حنا مدّر حیض بودن آن است. به دلیل اینکه حرارت را از سر دور می کند می تواند آن را به سمت رحم سوق دهد و فردی که دچار حبس حیض شده با حنا می تواند به عادت ماهیانه بازگشت پیدا کند.

پيغمبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: حنا سيّد گلهاى بهشت است. كسى كه خضاب به حنا بسته و بخوابد، چنانست كه در راه خدا به خون غلطيده[20].

از این حدیث می توانیم بفهمیم که حنا را می توان در شب استفاده کرد و صبح آن را شست. چون بسیاری از افراد در طول روز فرصت استفاده از حنا را ندارند و می توانند آن را در شب استفاده کنند.

پيغمبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: حنا خضاب اسلام است، مؤمن را زينت مى‏ بخشد، درد سر را مي برد، نور چشم را مى‏ افزايد، نيروى آميزش را زياد مى‏ كند، ثواب را ده برابر مي كند، و يك درهم را هفتصد برابر مي كند[21].

سردرد ها و ضعف چشم هم بیشتر از بخاراتی است که توسط صفرا و حرارت زیاد به سر رسیده است و حنا با دفع این حرارت، هم چشم را تقویت می کند و هم سردرد های ناشی از این حرارت را می کاهد.

پيغمبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: بر شما باد به بهترين خضاب ها، كه به نيروى آميزش مى افزايد، و پوست را طراوت مى‏بخشايد. و فرمود: بهترين چيزها براى رنگ موى سپيد، حنا و كتم (برگ نيل) است[22].

شاید برای شما هم ثابت شده باشد که در مناطق گرمسیر، افراد پوست تیره تری دارند؛ مثل جنوب و عربستان و … علت آن حرارت زیاد منطقه و بدن افراد می باشد. ولی در مناطق سردسیر، انسان ها با پوستی روشن تر مشاهده می شوند.

حنا با کاستن حرارت از بدن باعث می شود که پوست را به سمت روشنی و با طراوت بیشتری جلوه دهد که در مناطق گرمسیر افراد می توانند بیشتر از حنا استفاده کنند، تا مناطقی که از گرمای کمتری برخوردار است.

پيغمبر صلی علی اللّه علیه و آله فرمود: به حنا خضاب كنيد كه به جوانى، زيبايى، قوه نكاح و طراوت و زيبايى چهره شما مى‏افزايد، و خداوند به شما بر ملائكه مباهات مى‏نمايد، و يك درهم در راه خدا هفتصد برابر، و يك درهم براى خضاب هفت هزار برابر مي باشد.

در بحث ازدیاد شهوت و قوّت در نکاه، سؤالی برای متخصصین به طب پیش می آید و آن این است که قوه باه مربوط به حرارت است و کسانی که حرارت کمتری دارند از قوه جنسی کمتری هم برخوردارند. پس چگونه حنا با خاصیت دفع حرارت می تواند قوه باه را ازدیاد بخشد؟

جوابی که به ذهن بنده می رسد و در تجربه چند ساله به آن برخورد کرده ام این است که افرادی که طبیعت گرمی دارند میل زیادی به نوشیدن آب و مایعات دارند و همین زیاد نوشیدن مایعات، هم آنها را بیمار کرده و هم ضعف در قوه باه می آورد؛ چون یکی از اعضایی که موثر در این موضوع می باشد، کلیه های انسان است و با زیاد خوردن آب، کلیه ها هم دچار مشکل شده و این قوه را به مرور زمان از کار می اندازند.

حنا زمانی که فرد را معتدل کند دیگر نیازی به زیاد نوشیدن آب و مایعات ندارد و با کم کردن مایعات قوه باه و شهوت فرد هم زیاد خواهد شد.

پيغمبر صلی اللّه علیه و آله به زن اجازه داده كه سر را به رنگ سياه خضاب كند، و زنان را به خضاب كردن (دست ها) امر فرموده. چه شوهردار و چه بى‏شوهر.  كه شوهر دار براى شوهر زينت مى‏كند، و ديگرى دستش شبيه دست مردان نخواهد بود[23].

حنا حتی برای دختران مجرد هم خوب است. چراکه به دلیل زیاد بودن حرارت از جوش های صورت رنج می برند و خضاب باعث می شود که  با کاستن حرارت توسط حنا دیگر دچار جوش و بثورات در پوست نشوند.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تَخْتَضِبُ النُّفَسَاء[24]

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: زن زائو خضاب كند.

این مورد اثر درمانی دارد و کسی که در خون نفاس بعد از زایمان است برای اینکه در سر موعد خودش پاک شود و خونریزی زیاد نداشته باشد حنا ببندد تا در مدت اولیه نفاس خون کافی دفع شود و موجب نشود که تا مدت ها دچار لکه بینی و ناپاکی باشد.

فضیلت خضاب با غیر حنا

یکی از چیزهایی که برای تغییر رنگ حنا استفاده می شده است، که هم خواص درمانی دارد و هم برای تنوع در رنگ استفاده می شده است، وسمه بوده که در روایات هم به آن اشاره شده است.

عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ خِضَابِ الشَّعْرِ فَقَالَ قَدْ خَضَبَ النَّبِيُّ ص وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ وَ أَبُو جَعْفَرٍ ع بِالْكَتَمِ [25].

حلبی می گوید از امام صادق علیه السّلام در مورد خضاب موی سؤال کردم؛ حضرت فرمودند: نبی مکرم و امام حسین علیه السّلام و امام باقر علیه السّلام با کتم (وسمه) خضاب می کرده اند.

عَنْ أَبِي شَيْبَةَ الْأَسَدِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ خِضَابِ الشَّعْرِ فَقَالَ خَضَبَ الْحُسَيْنُ وَ أَبُو جَعْفَرٍ ص بِالْحِنَّاءِ وَ الْكَتَمِ[26].

از ابو عبداللّه صادق علیه السّلام پرسيدم: رنگ مو چه حكمى دارد؟

ابو عبدالله فرمود: سيد الشهداء و ابو جعفر باقر صلوات اللّه عليهما با حنا و وسمه رنگ مى‏ بستند.

عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: الْخِضَابُ بِالسَّوَادِ أُنْسٌ لِلنِّسَاءِ وَ مَهَابَةٌ لِلْعَدُوِّ[27].

حسین بن عمر از پدرش آورده است که: شنيدم ابو عبداللّه صادق علیه السّلام مى‏فرمود: خضاب كردن با رنگ‏ سياه مايه انس خانم ها، و انگيزه شكوه و عظمت در برابر دشمنان است.

پيغمبر صلی اللّه علیه و آله فرمود: محبوب ترين خضاب ها نزد خدا رنگ مشكى است[28].

عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: إِيَّاكَ وَ نُصُولَ الْخِضَابِ فَإِنَّ ذَلِكَ بُؤْسٌ[29].

از عمر بن یزید آورده اند که ابو عبد اللّه صادق علیه السّلام فرمود: مراقب باشيد كه آبرنگ حنا و وسمه بر صورت و گردن و گوش شما جارى نشود كه مايه خوارى و تحقير است.

این مورد بیشتر مربوط به زشت شدن صورت می باشد که در اینجا مورد تمسخر قرار گرفتن مد نظر می باشد.

البته در مورد وسمه، گاهی زیاد استفاده کردن از آن موجب بعضی از مضرّات خواهد شد که در راوایات به بعضی از آن ها اشاره شده است و بهتر است زیاد از آن استفاده نشود.

عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي عَلْقَمَةَ وَ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ أَبِي حَسَّانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَلْقَمَةُ مُخْتَضِبٌ بِالْحِنَّاءِ وَ الْحَارِثُ مُخْتَضِبٌ بِالْوَسِمَةِ وَ أَبُو حَسَّانَ لَا يَخْتَضِبُ فَقَالَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مَا تَرَى فِي هَذَا رَحِمَكَ اللَّهُ وَ أَشَارَ إِلَى لِحْيَتِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا أَحْسَنَهُ قَالُوا كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مُخْتَضِباً بِالْوَسِمَةِ قَالَ نَعَمْ ذَلِكَ حِينَ تَزَوَّجَ الثَّقَفِيَّةَ أَخَذَتْهُ جَوَارِيهَا فَخَضَبْنَهُ[30].

من با برادرم علقمه و حارث و ابوحسان به خدمت ابوعبداللّه صادق علیه السّلام رسيديم. برادرم علقمه با حنا خضاب مى‏كرد و حارث با وسمه خضاب مى‏كرد و ابوحسان خضاب نمى‏كرد. پرسيدند: نظر شما درباره محاسن ما چيست؟

ابوعبداللّه فرمود: خيلى خوب است. پرسيدند: آيا ابوجعفر باقر علیه السّلام با وسمه خضاب مى‏كرده است؟ ابوعبدللّه فرمود: موقعى كه پدرم ابوجعفر با امّ حكيم ثقفى ازدواج كرد، كنيزهاى امّ حكيم، ابوجعفر باقر را با وسمه خضاب كردند.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْوَسِمَةِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهَا لِلشَّيْخِ الْكَبِيرِ[31].

به ابو عبداللّه صادق علیه السّلام گفتم: خضاب وسمه چه صورت‏ دارد؟ ابو عبداللّه گفت: براى پيران سالمند مانعى ندارد.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع‏ يَمْضَغُ عِلْكاً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ نَقَضَتِ الْوَسِمَةُ أَضْرَاسِي فَمَضَغْتُ هَذَا الْعِلْكَ لِأَشُدَّهَا قَالَ وَ كَانَتِ اسْتَرْخَتْ فَشَدَّهَا بِالذَّهَبِ[32].

به ابوجعفر باقر علیه السّلام كه سقّز می جویدند نگریستم. ابوجعفر باقر علیه السّلام فرمود: رنگ وسمه دندان هايم را سست كرده است، سقّز از آن‏جهت مى‏جوم كه دندان هايم محكم شود. دندانهاى ابو جعفر باقر علیه السّلام چنان سست شد كه آن ها را اجباراً با مفتول طلا استوار كرد.

ممنوعیت های خضاب کردن

در مواردی خضاب کردن منع شده، که برای تکمله بحث آن ها را بیان می کنیم.

حضرت رضا علیه السّلام فرمود: مكروه است كه انسان در حال جنابت خضاب كند.

و فرمود: هر كس در جنابت خضاب كند يا در حال خضاب جنب شود از بدى شيطان در امان نيست.

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: در حال جنابت خضاب مكن، و در حال خضاب نيز جنب مشو، و در حال حيض نيز نزديكى منما، كه شيطان در آن حال نزد زن حاضر است. ولى براى زائو اين كار اشكالى ندارد.

حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام فرمود: زن حائض خضاب نكند.

در مورد زینت و آرایش مو

از اموری که به مو مربوط است و بیشتر به آداب حمام متّصل است، باب زینت کردن مو و اصلاح و سلامت آن می باشد و رعایت آداب رسیدگی به محاسن اعم از مو و ریش می باشد که ما به این بخش ملحق کرده ایم.

اهمیت رسیدگی به مو

تراشیدن و اصلاح موی صورت و موی سر

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: ثَلَاثٌ مَنْ عَرَفَهُنَّ لَمْ يَدَعْهُنَّ جَزُّ الشَّعْرِ وَ تَشْمِيرُ الثِّيَابِ وَ نِكَاحُ الْإِمَاءِ [33].

موسى بن جعفر عليهما السّلام فرمود: سه چيز است كه هر كس آن را بداند هرگز ترك آن نخواهد كرد: كم كردن و كوتاه نمودن موى سر و بدن،  بالا زدن جامه كه روى زمين كشيده نشود، و نكاح با كنيزان.

یکی از اموری که هم به رشد بیشتر مو کمک می کند، هم بخارات مغز را خارج کرده و هم باعث دفع بلا و ریزش مو از سر می شود، تراشیدن موی سر است که از بهترین آداب در اسلام می باشد.

تراشیدن موی سر آنقدر در روایات مهم است و برای سلامتی نقش بسزایی دارد که امر کرده اند سر طفل را در هفتمین روز بتراشید. و همین امر باعث شده مغز طفل زودتر محکم شود. تجربه نشان داده است کودکانی که سر آنها را می تراشند و دچار زردی و یرقان هستند زودتر بهبودی می یابند.

جالب تر اینکه خداوند جزو اعمال حج، تراشیدن سر را واجب کرده است و این خود حکمتی فوق العاده دارد.

خداوند هر عملی که در سیر اعمال برای انسان مفید باشد را جزو برنامه های واجب قرار می دهد؛ مثل: روزه، که سالی سی روز واجب کرده و بسیاری از بیماری ها را به وسیله همین روزه از انسان دور خواهد کرد. شاید حکمت نهفته در سر تراشی در حج هم دفع بلایایی باشد که بر ما مخفی مانده و بعد ها متوجه آن خواهیم شد.

عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَّ الشَّعْرَ عَلَى الرَّأْسِ إِذَا طَالَ ضَعُفَ الْبَصَرُ وَ ذَهَبَ بِضَوْءِ نُورِهِ وَ طَمَّ الشَّعْرِ يُجَلِّي الْبَصَرَ وَ يَزِيدُ فِي نُورِهِ. [34]

از امیر المؤمنین علیه السّلام شنیده شده که فرمودند: موی سر زمانی که ( زیاد از حد ) بلند شود ضعف چشم می آورد و نور چشم را کم می کند. کوتاه کردن موی سر، چشم را جلا می دهد و بر نور چشم می افزاید.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ لِي: اسْتَأْصِلْ شَعْرَكَ يَقِلُّ دَرَنُهُ وَ دَوَابُّهُ وَ وَسَخُهُ وَ تَغْلُظُ رَقَبَتُكَ وَ يَجْلُو بَصَرَكَ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ يَسْتَرِيحُ بَدَنُكَ[35].

امام صادق عليه السّلام به يكى از اصحاب خود فرمود: موى خود را از ته بتراش تا چركين نشود و شپش و غيره در آن نيفتد و چركهایى كه لازمه مو گذاشتن است زائل شود و گردنت سطبر و فربه گردد و چشمت روشن شود و بدنت راحتی يابد.

مداومت در تراشیدن باعث می شود که ریشه مو تحریک شده و بیشتر خارج شود. مو چون خاصیت دفع بیماری دارد، هر چه بیشتر رشد کند بیشتر بیماری را از بدن خارج می کند و مداومت در تراشیدن موی سر این خروج را بیشتر می کند و به همین واسطه بیماری را از بدن بیشتر دفع می کند.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رُبَّمَا كَثُرَ الشَّعْرُ فِي قَفَايَ فَيَغُمُّنِي غَمّاً شَدِيداً فَقَالَ لِي يَا إِسْحَاقُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ حَلْقَ الْقَفَا يَذْهَبُ بِالْغَمِّ[36].

اسحاق به نزد امام صادق علیه السّلام آمد و سوال کرد: فدایت شوم، موهای پشت سر من بلند شده و غم زیاد دارم (شاید به این منظور باشد که چون غم زیاد دارم موهای خود را نمی تراشم و علت نتراشیدن را برای حضرت بیان کرده.) حضرت در جواب می فرمایند: ای اسحاق مگر نمی دانی که تراشیدن موهای پشت سر غم را از انسان دور خواهد کرد؟

کسانی که به خود رسیدگی می کنند و به نظافت و تمیزی و آراییدن مو های خود بیشتر اهمیت می دهند، در غم و افسردگی آن ها هم بسیار تأثیر دارد. چو کسی که ماه ها یک شانه به مو نمی زند و موهای او نامنظم بلند شود، زمانی که خود را در آینه ببیند یک دلمردگی به او دست می دهد. در این حدیث شاید این فرد یک چنین حالتی را داشته و بهتر است انسان اگر هم که موی بلند دارد یا ریش او بلند است به آن رسیدگی کند و اضافه های آن را از پشت گردن کوتاه کند که در اصطلاح امروزی می گویند خط مو ها یا خط ریش ها را تمییز کند.

رسیدگی به مو و فرق باز کردن

البته این سفارش ها مبنی بر این نیست که انسان همیشه سر را بتراشد و در این کار افراط کند، چون گاهی می شود که همسر انسان دوست دارد مردش موی سرش را بلند بگذارد و این هم برای او زینت محسوب می شود. وچه بسا اجری عظیم خواهد داشت. از همین جهت روایاتی که در این مورد یعنی بلند گذاشتن مو آمده است را هم ذکر خواهیم کرد.

عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي إِطَالَةِ الشَّعْرِ فَقَالَ كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ ص مُشْعِرِينَ يَعْنِي الطَّمَّ[37].

به ابوعبداللّه صادق علیه السّلام گفتم: نظر شما درباره بلند كردن موى سر چيست؟ ابو عبداللّه فرمود: ياران رسول خدا صلوات اللّه عليه موى سر داشتند، موهاى سرشان تا بناگوش مى‏رسيد.

عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْبَقْبَاقِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَكُونُ لَهُ وَفْرَةٌ [38]أَ يَفْرُقُهَا أَوْ يَدَعُهَا فَقَالَ يَفْرُقُهَا [39].

از ابی عباس بقباق نقل شده است: از امام صادق علیه السّلام در مورد مردی که موی بلند دارد سؤال کردم که آیا فرق باز کند و یا رهایش کند؟ حضرت در جواب فرمودند: فرق باز کند.

کسی که موی بلند دارد نیاز به رسیدگی بیشتر به مو دارد و کسی که فرق باز می کند خود این فرق باز کردن باعث می شود فرد به مو های خود رسیدگی کرده و ژولیده نباشد. زمانی که فرق باز می شود مو ها یک نظم خاصی به خود می گیرند.

عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَنِ اتَّخَذَ شَعْراً فَلْيُحْسِنْ وِلَايَتَهُ أَوْ لِيَجُزَّهُ[40].

در روايت سكونى وارد شده است: آن حضرت صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: هر كه موى سر بگذارد مى‏بايد كه آن را تربيت نيكو بكند؛ به شانه كردن و دفع شپش كردن، روغن ماليدن هفته ای دو بار، و امثال آن، يا بتراشد.

مردم در زمان جاهليت موى سر مى‏گذاشتند و اگر كسى گناهى مى‏كرد كه مى‏بايست او را عقوبتى كنند بدتر از كشتن، موى سرش را مى‏تراشيدند و چون حضرت سيد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله مى‏خواست كه اين را برطرف سازد مقرّر فرمودند كه در حج و عمره سر را بتراشند و واجب نگردانيد كه مبادا سبب نفرت ايشان از اسلام شود، و خود هميشه نمى‏تراشيدند تا در نظر ايشان قبيح ننمايد. اكثر اوقات آن حضرت چهار انگشت مو مى‏گذاشتند تا چون نوبت به حضرات ائمه صلوات اللَّه عليهم رسيد ايشان مى‏تراشيدند و جمعى كه‏ ايمان حقيقى داشتند متابعت مى‏كردند و ديگران كه نمى‏تراشيدند ايشان را مبالغه مى‏فرمودند كه تربيت مو بكنيد[41].

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَفْرُقُ شَعْرَهُ قَالَ لَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ إِذَا طَالَ شَعْرُهُ كَانَ إِلَى شَحْمَةِ أُذُنِهِ[42].

به ابوعبداللّه صادق علیه السّلام گفتم: آيا رسول خدا صلوات اللّه عليه فرق سرش را باز مى‏كرد؟ ابو عبد اللّه فرمود: نه؛ موقعى كه رسول خدا صلوات اللّه عليه موى سرش تا نرمه گوش مى‏رسيد، موهاى خود را كوتاه مى‏كرد.

در صورتى كه موها آنچنان بلند شوند كه روى دوش آويخته شوند، بايد مانند انبياء سلف، فرق سر را از ميانه باز كنند. در حديث است كه رسول خدا صل اللّه علیه و آله موهاى سرش را تا بالاى گوش كوتاه مى‏كرد.

 

[1] فرهنگ ابجدى، متن، ص: 365

[2] الكافي، ص: 481

[3] الكافي، ص: 480

[4] الكافي، ص: 482

[5] الكافي، ص: 480

[6] ترجمه مكارم الاخلاق، ج‏1، ص: 148

[7] الكافي، ص: 480

[8] الكافي، ص: 481

[9] ترجمه مكارم الاخلاق، ج‏1، ص: 148

[10] ترجمه مكارم الاخلاق، ج‏1، ص: 149

[11] از جمله گیاهان بدون ضرر که می توان در ترکیب رنگ مو استفاده کرد و ضرر هم برای بدن نداشته باشد این امور می باشد :

بابونه ، پوست گردو خشگ ، گل رنگ ، روناس ؛ پودر کتیرا ، وسمه ، حنا ، سدر ، مازو ، چغندر یا آب چغندر .

[12] الكافي، ص: 481

[13] الكافي، ص: 483

[14] الكافي، ص: 483

[15] الكافي، ص: 483

[16] الكافي، ص: 483

[17] الكافي، ص: 484

[18] الكافي، ص: 484

[19] مكارم الأخلاق، ص: 82

[20] مكارم الأخلاق، ص: 82

[21] مكارم الأخلاق، ص: 82

[22] مكارم الأخلاق، ص: 82

[23] مكارم الأخلاق، ص: 82

[24] مكارم الأخلاق، ص: 82

[25] الكافي، ص: 481 . كتم گياهى است كه با وسمه مخلوط ميكنند و بريش براى رنگ كردن ميمالند امروزه به آن وسمه می گویند .

[26] الكافي، ص: 481

[27] الكافي، ص: 483

[28] ترجمه مكارم الاخلاق، ج‏1، ص: 149

[29] الكافي، ص: 482

[30] الكافي، ص: 482

[31] الكافي، ص: 482

[32] الكافي، ص: 482

[33] الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 484

[34] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي (و المستطرفات)، ج‏3، ص: 575

[35] الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 484

[36] لكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 485

[37] لكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 485

[38] وفره بود مقداريست از مو كه به نرمه گوش می رسد.

[39] لكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 485

[40] لكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 485

[41] لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقيه، ج‏2، ص: 93

[42] لكافي (ط – الإسلامية)، ج‏6، ص: 485

مقالات مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *