شبکه های اجتماعی
فروش ویژه
600.000 تومان
مقالات اخیر

پاسخ به شبهات وارده به طب اسالامی

شبهات

آنچه در این مقاله خواهید خواند

آیا احادیث می شود به احادیث طب اسلامی عمل کرد ؟

در سال های اخیر که مردم نتیجه های زیادی از روایات و احادیث طبی گرفته اند دشمنان این طب و سودجویان و کسانی که منافعشان با سلامتی مردم به خطر می افتد سر بر شبهه افکنی انداخته اند که احادیث طبی جعلی است و سندیتی ندارد و نمی شود به آنها عمل کرد و شبانه روز در فکر تخریب این احادیث هستند و الا سالهاست که طب سوزنی و طب چینی و … در کشور رواج پیدا کرده ولی کسی ایرادی به آنها نمی گیرد ولی چون طب اسلامی معمولا هزینه ای ندارد و نسبت به طب های دیگر هزینه های آن بسیار پایین است دشمن زیاد پیدا کرده است چون منافع آنها به خطر افتاده است .

بحث ایرادات به طب اسلامی و احادیث و روایت هایی که در مورد سلامتی انسان وارد شده است جواب های زیادی دارد که ما همه شبهه ها را به همراه جواب آنها ایجا خواهیم آورد .

اکثر شبهاتی که امروز به روایت های طبی وارد شده است در مباحث علمی در کتب خود شیعیان وارد شده است و از جانب شبهه به آن نگاه نشده است و جواب آنها هم در کتاب های خودمان آمده است ولی دشمنان و سودجویان اینقدر توان علمی ندارند که حتی شبهه هایی را هم که وارد می کنند از کتب خود شیعیان وارد می کنند و حتی قدرت شبهه افکنی هم ندارند ولی عناد آنها آنجایی مشخص می شود که شبهه را می آورد ولی جواب آن را بیان نمی کنند .

مرحوم شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات خود در مورد روایات طبی یکسری ایراداتی وارد کرده اند که شیخ مفید ره جواب آنها را در کتاب تصحیح الاتقادات آورده است که ما شبهه و جواب را هر دو را می آوریم .

اعتقادات الإماميه (للصدوق)، ص: 115

  باب الاعتقاد في الأخبار الواردة في الطب‏

قال الشيخ أبو جعفر- رضي اللّه عنه-: اعتقادنا في الأخبار الواردة في الطب أنّها على وجوه: ایشان می فرمایند اعتقاد ما در باب احادیث وارده در طب به چند وجه است ( ایرادات علمی ایشان به چند وجه وارد شده )

1. منها: ما قيل على هواء مكّة و المدينة، فلا يجوز استعماله في سائر الأهوية. اولی ایراد ایشان این است که احادیث وارده در آب و هوای مکه و مدینه وارد شده و جایز نیست که در مناطق دیگر با آب و هوای مخالف مورد استفاده قرار گیرد .

جواب :

الف : احادیثی که مفسر قرآن است زمان و مکان ندارد و دین مبین اسلام برای یک منطقه خاص وارد نشده است و این ایراد را امروزی ها به قرآن و نماز هم گرفته اند که در زمان اعراب جاهلی چون آنها ورزش نمی کردند اسلام برای آنها نماز را آورد که یک تحرکی بکنند و سالمتر بمانند ولی این حرف درستی نیست ما نمی توانیم بگوییم عسل و زیتون و انجیر که در قرآن وارد شده و حتی عسل را شفای همه درد ها بیان می کند فقط مخصوص مکه بوده است و در جای دیگر نباید استفاده شود که روایات هم همین طور است و زمانی که حضرت خواص یک گیاه دارویی را بیان می کنند این نمی تواند مختص همان افراد باشد علاوه بر این امام آنها امام ما هم هستند و نمی توان گفت دستوراتی که در دین وارد شده فقط برای پیروان آن زمان بوده سیره اهل بیت حجت شرعی برای ما مسلمانان است و وقتی امام می فرمایند ما تب خود را با سیب درمان می کنیم این یک حجت شرعی برای ما است که سیره امام را شناخته ایم و باید ما هم تب خود را با سیب درمان کنیم .

ب: جواب دوم این است که تمام احادیث و روایات که آمده است از حضرات معصومین در مکه و مدینه در بلخ از زبان امام رضا علیه السلام هم وارد شده است و علاوه بر آن مبانی طبی که در اسلام آمده است در تمام نقاط جهان به دست اطبای سنتی رسیده و از آن استفاده می کرده اند برای مثال بوعلی روایات پیامبر صلوات الله علیه را در کتاب قانون استفاده کرده و به این احادیث استناد می کند او یک طبیب است و زمان و مکان را می فهمد پس باید روایت های طبی را کنار گذاشته و به هیچ وجه از آنها استفاده نمی کرد.

ج: تمام روایات طبی و غیر طبی جنبه سلامتی برای ما دارد و اگر قرار باشد روایت هایی که در زمینه سلامتی برای ما وارد شده باشد را کنار بگذاریم بسیاری از احادیث که در فقه آمده است و برای سلامتی لازم و ضروری است را هم کنار بگذاریم مثلا بحث ذبح شرعی امروز با تحقیقات ثابت شده که این نوع ذبح اوج سلامتی را برای این گوشت می رساند و یا نماز صبح و زمان های عبادت که تاثیر بر سلامتی دارد را هم بگوییم برای مکه و مدینه بوده است .

د: جالب است کسانی که استناد به این شبهه کرده اند خودشان در زمانه ای زندگی می کنند که طب مدرن از قلب آمریکا کتاب های طبی می نویسد و ما در وسط ایران و هندوان و افغان ها در کشور های خودشان دست بسته به آن عمل می کنیم اگر کسی در وسط قطب شمال سرما بخورد استامینفن به او می دهد اگر در کره ماه هم سرما بخورد استامینفن تجویز می کنند اگر فرد یک سالش باشد یک دارو برای اب ریزش چشم می دهند و اگر همین فرد 100 ساله شود همین دارو را به او میدهند پس چه اشکال دارد که دارویی را که حضرت در مکان مکه و مدینه تجویز کرده اند ما هم برای درد هایمان از همان دارو استفاده کنیم ؟

ه: جالب است بدانید راویان حدیث فقط از مکه و مدینه نبوده اند و افراد بسیاری بوده که از غیر مکه و مدینه به آنجا آمده بودند و برای درد ها و مشکلاتشان به حضرات معصومین علیهم السلام مراجعه می کردند و آنها دعا یا سفارش و یا گاهی دارویی تجویز می کردند تا رفع مشکل از آنها کرده باشند .

ز: اگر دید اهل بیت فقط مخصوص مکه و مدینه بود چرا این همه در سفارشاتشان از منطق دیگر سخن به میان می آورده اند ؟ چرا خوراکی هایی که هزاران کیلومتر با آنها فاصله داشته را از خواصش برای مردم می گفتند ؟ چرا از شکر سیستان ، انگور رازقی ، بادمجان سورانی و یا طریقه مصرف برنج و روغن گاوی در عراق برای مردم سخن به میان می آوردند و مردم را ترغیب به استفاده از آنها می کردند ؟ این دید دید جهانیست و اسلام دین همه مردم دنیا است و هیچ توصیه ای را نمی توان مختص زمان و مکان آن حضرات دانست و الا اسلام دین کاملی نمی باشد .

ح: علاوه بر این ها اگر کارخانه ای وسیله ای را تولید کند هر سال دستور جدید برای استفاده از آن نمی دهد به همین جهت کارخانه انسان سازی خداوند باری تعالی در هیچ زمانی از حضرت آدم تا خاتم صلی الله علیه و آله تغییری نکرده که بخواهد دستورات برای سلامت آن روز به روز تغییر کند یا بگوییم در منطقه مکه مردم باید عسل بخورند یا خرما بخورد تا سالم بمانند ولی در منطقه ای دیگر نه این دستورات واهی امروزی ساخته دست مردم و جاهلان است و الا اهل بیت علیهم السلام دستور کلی آنها این است که سردی را با گرمی و گرمی را با سردی مصرف کنید و منعی نکرده اند که ماهی که سرد است را در منطقه سرد نخورید و خرما که گرم است را در منطقه گرم نخورید و این دستورات که در مکان گرم حضرت هم توصیه به سردی کرده و هم گرمیجات را جزو خوراک های اصلی قرار داده اند نشانه از همین است ماهی ، خرفه ، کدو و بسیاری از خوراکی های سرد را در همان مکان و خرما و عسل و … که از گرمیجات است در همان مکان توصیه فرموده اند به همین جهت در درمان هم ما می توانیم به همین استناد از همین روایات استفاده کینم .

  1. و منها: ما اخبر به العالم- عليه السّلام- على ما عرف من طبع السائل و لم يتعد موضعه، إذ كان أعرف بطبعه منه.

اشکال بعدی که وارد کرده اند به اینگونه است که امام علیه السلام با شناختی که به طبع مردم داشتند بنا بر آنچه شناخته از طبيعت شخص معين و مكان آن شخص را اعتبار نفرموده چون آن شخص را بهتر از خودش ميشناخته برایش توصیه هایی فرموده اند و ما چون این شناخت را نداریم و نمی دانیم حضرت برای چه طبعی توصیه کرده اند نمی توانیم از آنها استفاده کنیم .

جواب:

الف : در جواب بالا عرض کردیم که این دید در خوراکی ها و توصیه ها غلط است که بخواهیم در مصرف خوراکی ها بگوییم همه باید مطابق یا مخالف طبع خود غذا یا خوراکی مصرف کنند و اصل روایی را بر این گذاشتیم که هر سردی با گرمی و هر گرمی باید با گرمی مصرف شود مثل خوردن خرما که حضرف سفارش کرده اند با آب مصرف شود یا ماهی که حضرف به همراه خرما و عسل توصیه کرده اند و یا خیار که برای اعتدال آن فرمودند به همراه ته آن مصرف شود برای همین نمی توان به طبع تکیه کرد .

ب : دوم اینکه اگر در بحث تجویز دارو یا درمان بخواهیم این حرف را قبول کنیم که حضرت بنا به طبع فرد دستور به توصیه درمانی کرده اند باید قبول کنیم که حضرات معصومین طبع شناسی را هم آموزش داده اند و نکاتی بسیار نافع در مسائل مزاج شناسی بیان فرموده اند برای مثال می فرمایند اگر کسی از درب وارد شد و دیدید که رنگ رخسار قرمز دارد او غلبه دم دارد و حجامتش کنید و یا فرموده اند درد سه تاست و درمان هم سه تاست درد از خون بلغم و مره است که درمان خون به حجامت و بلغم به حمام و مره به مشی و راه رفتن است و یا فرموده اند اگر بیماری در فرد غالب شد و علائم دم در چهره او دیدید او را سفارش به همبستر شدن کنید . اینها همه سفارشاتی است که بزرگواران برای اینکه طبیب به خطا نیافتد بیان فرموده اند و خود معصومین علیهم السلام تمام جوانب را مد نظر گرفته و آن جایی که سفارشاتشان مربوط به طبع فرد بوده یا برای شخص خاصی بوده است تفکیک کرده و بیان فرموده اند .

ج: در اصول درمانی در طب سنتی و اسلامی بیان شده است که اصل بیماری ها به چه چیز هایی بر می گردد و این اصل خود علائم گرم و سرد دارد برای همین رفع آنچه باعث بیماری شده است در طب یک چیز است ولی علائم آن متفاوت است برای مثال در طب اسلامی درد ها را از جانب برودت می داند و فرموده است ( اصل کل داء البروده ) یعنی منشاء تمام بیماری ها از سردی است و یا فرموده اند ( الماء ماده لکل داء ) آب ماده و اصل تمام بیماری ها است یعنی سردی و رطوبت بیماری زا می باشد و تمام بیماری ها از این دو علت بوجود می آیند حال کسی که ترشی معده دارد و سوزش در آن ایجاد می شود علائم گرمی می بیند و چیزی که قی می کند همان صفرای خالص است ولی علت این صفرا سرد شدن معده است که چون غذا را هضم نکرده صفرا ریزش کرده و یا رطوبت معده زیاد شده و ورم معده آورده است برای همین ترش کردن معده ظاهر می شود ولی درمان آن به رفع سردی معده است که طب سنتی نعنا و زنجبیل می دهد و در روایات سفارش به هاضوم و آویشن و سیاهدانه کرده است .

پس شناخت طبایع به یک طرف و شناخت منشاء بیماری ها هم از جانب دیگر است که اهل بیت هر دو جنبه را مد نظر گرفت اند که ما به خطا دچار نشودیم و دشمنان دستشان بسته باشد برای ایراد گرفتن .

شبهات1

  1. و منها: ما دلّسه المخالفون في الكتب لتقبيح صورة المذهب عند الناس.

و منها: ما وقع فيه سهو من ناقله .

و منها: ما حفظ بعضه و نسي بعضه.

وَ مَا رُوِيَ فِي الْعَسَلِ أَنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ

فهو صحيح، و معناه أنّه شفاء من كل داء بارد.

وَ مَا رُوِيَ فِي الِاسْتِنْجَاءِ بِالْمَاءِ الْبَارِدِ لِصَاحِبِ الْبَوَاسِيرِ

فإنّ ذلك إذا كان‏ بواسيره من حرارة.

وَ مَا رُوِيَ فِي الْبَاذَنْجَانِ مِنَ الشِّفَاءِ

فإنّه في وقت ادراك الرطب لمن يأكل الرطب، دون غيره من سائر الأوقات .

ایراد سوم ایشان در بحث خطا در نقل حدیث است که می فرمایند شاید راویان دچار خطا و اشتباه شده اند و می فرمایند : و نوعى هست كه مخالفان در كتابها غلطانداز كرده‏اند كه صورت مذهب حق را زشت نمايند در نظرها، و بعضى سهو راوى شده و پاره آن است كه راوى نا تمام بخاطرش مانده و ناقص نقل نموده ( و برای نمونه چند مورد را ذکر کرده اند ) : و آنكه برای عسل وارد شده كه شفاء هر دردى است، صحيح است و معنيش آن است كه شفا هر دردى است كه از سردی باشد. و آنكه براى بواسير شستن مقعد با آب سرد وارد شده در صورتيست كه از حرارت باشد. و آنكه در باب بادنجان وارد شده كه شفا است مخصوص فصل رطب است براى كسى كه خرما ميخورند نه سائر اوقات.

جواب:

الف : اولین جواب این است که سهو و خطا در روایات مخصوص روایات طبی نیست و در روایات فقهی و تمام روایات در هر زمینه ای که باشد این خطا وارد شده است و حتی برای زشت نمایان کردن جنبه دین در بحث روایات اخلاقی هم ما اینچنین روایات را کم ندیده ایم پس مخصوص روایات طبی نیست و این در مرحله اول کار فقها و حدیث شناسان ماست که از منابع آنها استفاده می کنیم برای نقل حدیث برای مثال ما هیچ کاه خودمان رجوع به منابع اصلی روایت نکرده ایم و عزیزی مثل آیت الله ری شهری کتابی برای ما به اسم دانشنامه احادیث پزشکی نوشته اند که تمام احادیث طبی ما را در آنجا وارد کرده اند و ایشان هم فقیه بوده و هم حدیث شناسی را بلد بودند و نیازی نیست که ما به دلیل اینکه فقیه نیستیم و یا مجتهد نیستیم و حدیث شناسی بلد نیستم پس کلا روایات اهل بیت در زمینه سلامتی را کنار بگذاریم و سراغ طب شیمیایی برویم مثل اکثر مردم که حدیث شناسی بلد نیستند ولی از رساله مراجع برای دریافت احکام استفاده می کنند پس ما بگوییم چون خطا و سهو در روایات وارد شده و ما بین این همه روایت نمی دانیم در وضو آب را از پایین بریزیم یا از بالا پس اصلا وضو نگیریم چون خطا در بین راویان بوده و بسیاری از مثال های دیگر که در فقه زیاد است .

ب: دوم اینکه مراجع و حدیث شناسان ما با کنار هم گذاشتن احادیث می توانند خطا ها و سهو ها را استخراج کنند برای مثال در حدیثی آمده 9 چیز فراموشی می آورد و در حدیثی دیگر 11 مورد را بیان کرده که علاوه بر 9 مورد قبلی دو مورد در حدیث بعد اضافه کرده که ما 9 مورد برایمان قطعی شده چون در چند حدیث وارد می شود و به تواتر می رسد و روی آن دو مورد بحث و گفتوگو میکنیم نه اینکه تمام این روایات را چون با هم فرق دارند کنار بگذاریم .

ج: یک مساله بسیار مهم است که باید در بحث تفاوت سندیت احادث طبی با دیگر احادیث بیان کنیم و آن این است که بحث سندی احادیث طبی با احادیث فقهی کمی متفاوت است چون در بحث سند شناسی احادیث فقها نگاه به راویان احادیث کرده که آیا جزو دروغ گویانند و یا جزو کسانی هستند که امین اهل بیت معرفی شده اند و یا اصلا شناخته نشده هستند و در بین راویان نامی از آنها برده نشده است . این مبحث کمی تفاوت دارد چون احادیث فقهی سوالاتی بوده است که بیشتر اصحاب و کسانی که بین حضرات معصومین زندگی می کردند بیان می شده و از اتفاقات جدید و حکم اسلام در آن سوال زیاد می شده است و راویان آنها شناخته شده و معتبر بوده اند ولی احادیث طبی دو گونه بوده است برای مثال یک دسته که از احادیث سلامتی بوده و به آداب بر می گردد که این بیشتر در بین اصحاب رواج داشته مثلا روایاتی که از مفضل بیان شده سند بسیار محکمی دارد که در مورد خواص به و یا حکمت خلقت بسیاری از اشیاء و خوراکی ها از حضرت سوال کرده که هیچ شکی در این احادیث نیست ولی بعضی از احادیث در مورد کسانی است که یا مسافر بوده اند یا از شهر های دیگر مهاجرت کرده اند یا رهگذری نام امام را شنیده بودند و خدمت ایشان می رسیدند و در مورد مشکلات و حتی بیماری ها از حضرت سوال می کرند و گاهی بیماری هایی می گرفتند که اهل بیت به آن بیماری ها دچار نمی شدند و به الطبع صحابه که سبک و زندگی آنها با حضرات معصومین یکی بوده آن ها هم دچار این بیماری ها نمی شدند برای مثال حضرت مواردی که انسان را از جنون ، پی سی ، دور می کند را بیان کرده اند و کسانی که بین آنها بوده اند چون عمل می کردند به این دو بیماری دچار نمی شدند و طبیعی است که از بین راویان معتبر کسی سوالی در مورد این بیماری نخواهد پرسید یا بیماری مثل سنگ کلیه و سنگ مثانه که در آداب برای پیشگیری از آن بسیار احادیث ذکر شده را از دوستان و راویان همان حدیث های پیشگیری کسی مبتلا نخواهد شد ولی کسی که آگاه به این آداب نبوده و از شهر دیگر به مدینه آمده و مبتلا شده است و این سوالات را می پرسد را ما نباید انتظار معتبر بودن داشته باشیم و مثلا 100 حدیث از او بیان شده باشد که جزو راویان معتبر محسوب شوند یا اینقدر نزد حضرات باشد که آنها در مورد صدق یا کذب او کلابی بیان کرده باشد .

د. علاوه بر این احادیث فقهی قابل امتحان نیست ولی احادیث طبی هر چند راویان معتبری نداشته باشند قابل امتحان است و انسان می تواند بعد از چند با عمل کردن به آن صدق و کذب آن را با تجربه ثابت کند برای مثال روایت وارد شده آب ماده همه بیماری ها می باشد و فرد خودش امتحان می کند و می بیند اگر با نخوردن چند روز آب توانست بهبودی پیدا کند که اطمینانش به حدیث بیشتر شده و اگر جواب نگرفت هم ضرری به او نرسیده که بخواهد جبران ناپذیر باشد یا برای درمان سنگ کلیه آنچه وارد شده را امتحان می کند ببیند آیا با خوردن این داروی گیاهی سنگش دفع می شود یا نه و خودش با تجربه احادیث را ثابت می کند ولی در فقه اینگونه امکان امتحان نمی باشد .

ج. در مورد مثال هایی که بیان کرده اند نیاز به تخصص دارد و کسی که با بیماری ها آشنا باشد و بیماری های گرم و سرد را بشناسد می تواند درست تشخیص دهد که این کلام صحت دارد یا نه برای مثال عسل که شفاست برای همه بیماری ها و ایشان می فرمایند برای بیماری های سرد بوده نه گرم و این کلمه آخر آن افتاده است باید عرض کنیم که اولا این کلام قرآن است که عسل شفای بیماری ها می باشد و سرد و گرم بیان نشده است علاوه بر آن علت تمام بیماری ها را سردی بیان کردند پس عسل شفای تمام بیماری ها خواهد بود و نکته دیگر اینکه طبیب می داند که بیماری هایی که علائم گرم دارند منشاء آنها سردی است و عسل شفای همان بیماری های گرم هم محسوب می شود . در مورد شستن مقعد با آب سرد ربطی به سرد و گرمی ندارد و تفاوت انواع بواسیر در نشانه های خروجی آن در طبع افراد است و نه در نوع بیماری که سرد است یا گرم و الا عامل اصلی همه آنها سردی معده و عدم هضم معده و ایجاد بخارات است که منشاء آن سردی می باشد پس شستن مقعد با آب سرد برای همه خوب است و تمام کسانی که با آب گرم خود را می شویند دچار بواسیر خواهند شد تجربه نشان داده در مناطقی که در توالت های آنها آب گرم وجود ندارد بیماری بواسیر آمارش صفر است . در مورد بادمجان هم سخن ایشان عجیب است که می فرمایند بادمجان مخصوص فصل رطب است با اینکه خداوند آن را در تابستان که گرم و خشک است آفریده است یعنی با قبول حرف ایشان باید بادمجان را از تابستان تا فصل زمستان یا بهار نگهداریم و به کسی بدهیم که خرما می خورد آخر جالب است خرما هم در تابستان به عمل می آید . اینگونه نیست و با تمام احترامی که برای همه محدثین قائل هستیم باید بگویم که برای کسی که تخصص طبی نداشته باشد خطا در خواندن حدیث زیاد ایجاد می شود چون اصل در طب این است که طبعیت برون و درون را هماهنگ کند تا بدن به اعتدال طبیعی برسد یعنی خداوند خرما و خربزه و بادمجان گرم را در فصل تابستان خلق کرده و کدو و میوه های سرد را بیشتر در زمستان البته در تابستان میوه سرد و در زمستان میوه گرم وجود دارد ولی اصل در خلقت خداوند به این گونه است یعنی در مناطق گرم سیر بیشتر غذا های گرم آفریده شده مثل گوشت شتر که در منطقه سردسیر دوام زنده ماندن ندارد و مثل مرغ و پرندگان دیگر که در منطقه های سرد و مرطوب بیشتر دوام می آورند به همین جهت فصل خوردن بادمجان را در زمانی که خرما به بار می آید توصیه کرده اند البته با مصلحات آن که در هر منطقه ای متفاوت است به گفته ایشان اگر بخواهیم هرچه گرم است را در منطقه های سر مصرف کنیم باید تمام شتر های مناطق گرم به به سمت منطقه سردسیر ببریم به همراه خرما ها و هر چه ماهی و مرغابی در مناطق سرد است به منطقه های گرم سیر ارسال کنیم .

پس شیخ صدوق با این همه روایات طبی که نقل کرده اند چه چیز را قبول دارند ؟؟

و أمّا أدوية العلل الصحيحة عن الأئمّة- عليهم السّلام- فهي آيات القرآن و سوره و الأدعية على حسب ما وردت به الآثار بالأسانيد القوية و الطرق الصحيحة.

وَ قَالَ الصَّادِقُ- عَلَيْهِ السَّلَامُ-: «كَانَ فِيمَا مَضَى يُسَمَّى الطَّبِيبُ: الْمُعَالِجَ، فَقَالَ مُوسَى- عَلَيْهِ السَّلَامُ-: يَا رَبِّ، مِمَّنِ الدَّاءُ؟ فَقَالَ: مِنِّي يَا مُوسَى. قَالَ: يَا رَبِّ، فَمِمَّنِ الدَّوَاءُ؟ فَقَالَ: مِنِّي. قَالَ: فَمَا يَصْنَعُ النَّاسُ بِالْمُعَالِجِ؟ فَقَالَ: يطيب [تَطِيبُ‏] أَنْفُسُهُمْ بِذَلِكَ، فَسُمِّيَ الطَّبِيبُ لِذَلِكَ».

و أصل الطب التداوي.

وَ كَانَ دَاوُدُ- عَلَيْهِ السَّلَامُ- تَنْبُتُ فِي مِحْرَابِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ حَشِيشَةٌ، فَتَقُولُ: خُذْنِي فَإِنِّي أَصْلُحُ لِكَذَا وَ كَذَا، فَرَأَى آخِرَ عُمُرِهِ حَشِيشَةً نَبَتَتْ فِي مِحْرَابِهِ، فَقَالَ لَهَا: مَا اسْمُكِ، فَقَالَتْ: أَنَا الخروبية [الْخُرْنُوبَةُ]  فَقَالَ دَاوُدُ- عَلَيْهِ السَّلَامُ-: خَرِبَ الْمِحْرَابُ، فَلَمْ يَنْبُتْ فِيهِ شَيْ‏ءٌ بَعْدَ ذَلِكَ».

وَ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: «مَنْ لَمْ تَشْفِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَلَا شَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَى» .
ایشان با ایراداتی که گرفتند مطالبی را هم تایید می فرمایند که به این صورت بیان می کنند :

و اما آنچه صحيح ميباشد از ائمه عليهم السّلام از دواهاى مرضها آيات قرآنى و سوره‏هاى قرآنى است و دعاها بآن نوعهائى كه وارد شده بسندهاى قوى و طريقهاى صحيح و حضرت صادق عليه السّلام فرمود كه در ايام سلف طبيب را معالج مى‏گفتند، موسى عليه السّلام عرض نمود:

پروردگارا درد از كيست: حقتعالى فرمود از من، عرض نمود دوا از كيست: فرمود از من: عرض نمود: پس مردم معالج را چه ميكنند فرمود دلشان بآن خوش مى‏شود

(يطيب بذلك انفسهم)

پس از اين جهت نام طبيب طبيب شد، و اصل معنى طب مداوا كردن است.

و حضرت داود چنان بود كه هر روز در محرابش گياهى مى‏روئيد و آن گياه بداود ميگفت مرا بگير كه براى چنان دردى خوبم.

و جناب نبوى صلى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كه او را حمد شفا ندهد خدا او را شفا ندهد.

در توضیح این مطلب باید بگویم که همانطور که مرحوم صدوق بیان کردند از روایت امام صادق علیه السلام طبیب به منظور کسی است که طیب نفس می دهد و آرامش به بیمار می دهد و الا معالج خداوند باری تعالی است و الا همین دارو هایی را هم که در طب اسلامی آمده اگر خدا نخواهد هیچ اثری نخواهد در آنها گذاشت برای همین کسانی که ایمان به خداوند باری تعالی دارند و او را شافی حقیقی می دانند بر این باورند که خدا شفا را در حرام قرار نداده است و دارویی که با پودر سنگ و الکل تشکیل داده شود شفایی در آن نیست برای همین اگر انسان برای طیب نفس و آرامش هم باشد رو به دارو های گیاهی بیاورد تا درمان را طوری ادامه دهد که رضایت خداوند در آن باشد .

نکته دیگر اینکه در حدیث بعدی که از حضرت داوود بیان شده نکته ای بسیار مهم را به ما میرساند که رفع یک شبهه دیگر را هم می توان از آن بیان کرد و آن اینکه باید بگوییم طب تجربی نیست و باید از منشاء وحی و یا کسی که متصل به وحی باشد به ما رسیده باشد برای مثال خداوند از خواص اصلی گیاهان مطلع است و اوست که می داند چه دارویی را باید برای چه بیماری داد و اوست که می داند در رفتار و آداب زندگی چه عملی به نفع مخلوقاتش می باشد برای همین راه رسیدن به این دستورات را انبیاء و پیامبران قرار داده تا ما به وسیله آنها بتوانیم سلامتی خود را به دست آوریم از این جهت طب اسلامی که راه رسیدن به آن اهل بیت علیهم السلام هستند همان کلام انبیاء و پیامبران که کلام خداوند هست را به ما رسانده اند و حتی آنچه که در طب سنتی آمده همین است یعنی مکتوب شده کلام حضرت داوود ، سلیمان نبی ، حضرت عیسی و موسی و تمام انبیاء است که به نام کتاب های طبی و طب سنتی بیان شده است چون طب منشاء تجربی ندارد .

طب منشاء تجربی ندارد !!!

حدود 14000 نوع گیاه روی زمین کشف شده است که 5000 نوع آن قابل استفاده هستند و می توان به عنوان خوراکی مصرف کرد از میان این 5000 نوع بسیاری از آنها هستند که با دز های متفاوت مصرف می شوند و اگر کمی زیاد و کم شوند خطرناک و گاهی کشنده می باشند چطور یک طبیب در حدود 70 سال سن می تواند با تجربه این گیاهان را روی 1000 نوع بیماری امتحان و تجربه کند فرض کنید طبیب اگر بخواهد این گیاهان را با دز های متفاوت روی بیماران امتحان کند اولین فردی که خوب نشود و یا بمیرد مردم دیگر اعتماد به آن طبیب نمی کنند و شاید قصاص کنند و او را بکشند پس چطور باور کنیم که طب امروزی که بر پایه تجربه است می تواند درمان کند .

از زمانی که این طب رواج پیدا کرده چه زمانی را سراغ دارید که بیماری کم شده باشد و در طول یک مدت هر چند کوتاه بگویند بیمارستان ها تخت ها را کم کرده چون بیماران کم شده اند . ما از زمانی که یاد داریم همیشه در تمام بیمارستان ها یا تخت اضافه کرده و یا بیمارستان تولید کرده اند و همیشه یک شعار در ذهن مردم ایجاد کرده اند که بیماری شما درمان ندارد یا هنوز علتش کشف نشده یا این بیماری لاعلاج است و درمانی ندارد ولی در طبی که منشاء آن وحی باشد بیماری وجود ندارد مگر آنکه خدا برای آن هفتاد درمان بیان کرده است ولی راه رسیدن به آن را می خواهد که صد ایراد به آن گرفته شده و مردم را از این طب دور می کنند .

مرحوم شیخ مفید ره در کتاب تصحیح الاعتقادات به همین نکته اشاره کرده که متن آن را برای شما می آوردم :

تصحيح اعتقادات الإمامية، ص: 144           فصل في الطب‏

قال أبو جعفر اعتقادنا في الأخبار الواردة في الطب‏ .

قال الشيخ المفيد رحمه الله‏  الطب صحيح و العلم به ثابت و طريقه الوحي و إنما أخذه العلماء به عن الأنبياء ع و ذلك أنه لا طريق إلى علم حقيقة الداء إلا بالسمع و لا سبيل إلى معرفة الدواء إلا بالتوقيف‏ فثبت أن طريق ذلك هو السمع عن العالم بالخفيات تعالى.

و الأخبار الواردة عن الصادقين ع مفسرة

بقول أمير المؤمنين ع‏ المعدة بيت الأدواء و الحمية رأس الدواء عود كل بدن ما اعتاد

و قد ينجع في بعض أهل البلاد من الدواء من مرض يعرض لهم ما يهلك من استعمله لذلك المرض من غير أهل تلك البلاد و يصلح لقوم ذوي عادة ما لا يصلح لمن خالفهم في العادة.

و كان الصادقون ع يأمرون بعض أصحاب الأمراض باستعمال ما يضر بمن كان به‏  المرض فلا يضرهم و ذلك لعلمهم ع بانقطاع سبب‏ المرض فإذا استعمل الإنسان ما يستعمله كان مستعملا له مع الصحة من حيث لا يشعر بذلك و كان علمهم بذلك من قبل الله تعالى على سبيل المعجز  لهم و البرهان لتخصيصهم به و خرق العادة بمعناه فظن قوم أن ذلك الاستعمال إذا حصل مع مادة المرض نفع فغلطوا فيه و استضروا به و هذا قسم لم يورده أبو جعفر و هو معتمد في هذا الباب و الوجوه التي ذكرها من بعد فهي على ما ذكره و الأحاديث محتملة لما وصفه حسب ما ذكرناه‏.

فرموده است شيخ مفيد عليه الرحمه كه طب صحيح است (و حقیقت دارد و و راه رسیدن به این )علم ثابت است و راه رسیدن به آن وحى است و جز اين نيست كه دریافت کرده اند آن را عالمان به آن (و طبیبان طب سنتی) از انبياء عليهم السّلام و اين به دلیل آن است كه هیچ راهی نیست برای رسیدن به سوى این علم و شناخت حقیقت بیماری و درد مگر از راه شنیداری ( نه تجربه کردن چون چیزی نیست که به تجربه به دست بیاید و باید از خداوند و فرستاده های او شنیده شود )وراهی نیست به سوى شناختن دارو و دواء مگر به توفیق ( چون اگر خدا شفا دهنده است خودش باید توفیق به طبیب بدهد تا بتواند دارویی را که خدا در آن شفا قرار داده را بشناسد و درمان کند و الا مثل طبیبان دیگر در جهل خود می ماند و مردم را سردرگم می کند ) ، پس ثابت شد كه طريق آن شنيدن است از عالم به علومی که از جانب حق تعالى و اخبارى كه وارد شده است از صادقين عليهم السّلام تفسيرش قول حضرت امير المؤمنين است كه: معده خانه دردها است و پرهيز سر دوائى است و عادت ده هر بدنى آنچه را كه معتاد است به آن ( یعنی خلاف سیستم مدبره نباید به بدن خوراکی داد ) يعنى آنهم سر دواء است و گاه نفع مى‏بخشيد در بعضى شهرها دوائى از مرضى كه عارض ميگردد ايشان را آنچه سبب هلاكت ميگردد اگر استعمال كند آن را در غير اهل آن شهر (يعنى گاهى دوائى براى يك نوع مرض در يكى از شهرها خوب است ولى همان دوا در شهر ديگرى براى آن مرض مفيد نميباشد از جهت اینکه طبیب دارو و دواء را نشناخته است ) و گاه پسند ميباشد از براى قومى كه صاحبان عادتى ميباشند آنچه پسند نميباشد از براى كسانى كه مخالف ايشان باشند در عادت، و بوده‏اند حضرات ائمه صادقين عليهم السّلام كه امر ميفرموده‏اند پاره صاحبان امراض را به استعمال نمودن چيزى كه ضرر ميرساند بكسى كه بوده باشد در او آن مرض؛ پس ضرر نميرساند او را استعمال آن و اين بجهت علم ايشان بود بمنقطع شدن سبب مرض پس وقتى كه استعمال مينموده است آن را، انسان استعمال نموده بوده است آن را با صحت بدون شعور بآن، و بوده است علم ايشان به آن از جانب خداوند بر طريقه معجزه ايشان و اينكه آن برهانى بوده باشد از براى اختصاص دادن ايشان بآن و جارى گشته است عادت بآن، پس گمان نموده‏اند گروهى كه آن استعمال هر گاه حاصل شود باماره مرض نفع بخشد (و این تشخیص طبیب را می خواهد و همان طبع شناسی و درد شناسی که عرض کردیم ) ، پس غفلت نموده‏اند در آن و متضرر گشته‏اند در آن. و اين قسمى است كه ايراد ننموده است آن را شيخ ابو جعفر رحمة اللّه تعالى و آن معتمد است در اين باب، و وجوهى را كه ذكر نموده است از احاديث محتمل ميباشد از براى آنچه كه وصف نموده است آن را بحسب آنچه ذكر نموديم ما آن را مفيد.

امام صادق علیه السلام می فرمایند خدا را شاکریم که دشمنان ما را احمق قرار داده است .

ما شیعیان تمام این گذاره ها را در کتاب های خودمان داریم ولی دشمن باید آنها را بخواند و از همین کتاب ها بر علیه ما استفاده کند یعنی اگر شبهه ای هم دشمنان وارد کنند از کتاب های علمی خودمان است که علما برای پاسخ و به آن و رفع مشکل بیان کرده اند ولی بعضی از افراد از آن به عنوان ضربه زدن به دین از آن استفاده می کنند .

البته بسیاری از افراد عناد نسبت به دین ندارند ولی چون سودجویی بعضی از افراد از همین طب زیاد شده باعث این شده که بعضی هم در مقابل این سودجویان اصل را زیر سوال ببرند که این اشتباه است ولی آنان که معاند اسلام و دین هستند و چون منافعشان به خطر افتاده به دین و طب سنتی و اسلامی ضربه می زنند آنها را به قرآن می سپاریم چون جواب آنهایی که با محمد صلی الله علیه و آله و اسلام دشمنی می کنند و عناد دارند را قرآن فرموده چه افرادی هستند (سوره قلم آیه 13) .

  1. یکی دیگر از ایراداتی که به طب اسلامی گرفته می شود این است که می گویند اگر به اسم اسلام به مردم دارو دهیم و از آنچه که اهل بیت علیهم السلام فرموده اند به مردم تجویز کنیم اگر نتیجه نگیرند بد بین می شوند

جواب :

اگر اینطور بود که مردم در جواب نگرفتن از طب به آن طب بد بین می شدند طب مدرن یک سال هم دوام نمی آورد و یا اگر این سخن درست بود مردم به دعا هم بدبین می شدند و در بسیاری از موارد که صلاح آن ها در استجابت دعا نیست و دعای آنها مستجاب نمی شد مردم به دعا ها هم بدبین می شدند ولی اینطور نیست و مردم حداقل خودشان می دانند که دارو هایی که از جانب طب سنتی یا اسلامی تجویز می شود خطرش بسیار کمتر است از دارو هایی که در طب مدرن داده می شود گاهی ضررش بیش از نفعش است و ضرر های آن گاهی فرد را به سوی مرگ خواهد برد .

  1. ایرادی دیگر که به احادیث طبی گرفته می شود این است که این گذاره ها علمی نیست و نمی توان استفاده کرد .

جواب :

تعریف علمی بودن امروز از نظر این افراد یعنی باید دارو ها و یا گیاهان به دست تجربه سپرده شود و روی چند بیمار تست شود تا علمی شود .

اولا که این تعریف درست نیست و حتی نظریه دانشمندان امروزی بر این پایه است که هر فرضیه ای را جزو علم محسوب کنیم تا شاید یک روز علم بشری با پیشرفت به نتایج آن دسترسی پیدا کند و برای جهان ثابت شود و یا می گویند :

اگر فرضیه ای ذهنی را به وادیه عمل در بیاوریم و آن را تجربه کنیم و نتیجه مطلوب از آن به دست آوریم آن را جزو علم محسوب می کنیم . در قانون علم مدرن تمام فرضیه های ذهنی را یک تئوری علمی می دانند .

ما جای فرضیه های ذهنی احادیث معصومین را قرار می دهیم حال یا شما که دانشگاه و بیمارستان دستتان است به وادیه عمل در بیاورید و یا به تجربه و عمل پیشیناین در طول 1400 سال اعتماد کنید و یا به امثال بوعلی و … اعتماد کنید که از همین حدیث ها در کتاب های خودشان استفاده کرده و گذاره های درمانی آن را هم ثبت کرده اند .

چطور دانشمندان امروز فرصت تحقیق روی مدفوع خوک و خون موش را دارند ولی یک فرصت به خود نمی دهند که روی این احادیث کار کنند اگر عناد نباشد پس چیست اگر آنها مسلمان نیستند ما که در کشور مسلمانان زدگی می کنیم حداقل ما بر روی این احادیث کار کنیم تا در کشورمان با داروی هایی که پر پایه نجاست و حرام ها تشکیل شده مردم را درمان نکنیم .

شبهات عما

  1. بعضی از مجتهدین و علما هم وارد به شبهه افکنی شده اند و دیده شده که می گویند اسلام طب ندارد و مبانی طبی را کاملا زیر سوال برده اند .

در جواب باید عرض کنیم بله ما هم قبول داریم لفظ طب اسلامی در روایات وارد نشده است مثل خیلی از مباحث دیگر مثل اقتصاد اسلامی ، فلسفه اسلامی ، اصول و فقه اسلامی ، حکومت اسلامی و … ولی آیا از دل روایت حکومت و اقتصاد و فلسفه و … خارج می شود یا نه اسلام در همه این زمینه ها حرف برای گفتن دارد یا نه ؟ چه کسی می تواند بگوید اسلام که دین کاملی است سخنی در مورد سلامت جسم و مشکلات آنها سخن به میان نیاورده است ؟ اگر اینطور باشد باید بگوییم اسلام در همه زمینه ها و مشکلات مردم جواب برای گفتن داشته ولی اگر کسی می آمده نزد امام و در مورد بیماری از حضرت سوال می کرده حضرت باید در جواب او می گفتند من در این زمینه علمی ندارم و به یهودیان مراجعه کن . این حرف گزاف از کجا آمده که اهل بیت در بعضی از علوم مقلد بودند . آنها معدن تمام علوم بوده اند و اطبای آن زمان مشکلات علمی خود را به پیش اهل بیت می آوردند و رفع آن مشکل می کرده اند . لفظ طب اسلامی وجود ندارد ولی برای این جسم چه کسی باید در آن زمان راه های رسیدن به این سلامتی را بیان می کرده است ؟

  1. در شبهه ای هم وارد شده که 5% از روایات طبی سندیت دارد و بقیه آن سند ندارد

جواب :

اصل سندیت احادیث طبی در شبهه سوم جواب داده شد ولی چون این شبهه از زبان حضرت آیت الله جوادی حفظه الله وارد شده متنی که قبلا بنده در این زمینه جواب داده ام را در پایان این مقاله می آوردم :

با تمام احترامی که برای همه علماء مخصوصا جناب استاد آیت الله جوادی قائل هستیم، باید در جواب علمی صحبت های ایشان عرض کنم که داروهای گیاهی یا همان سبزی که ایشان می فرمایند اگر برای دل درد خورده شود ، درحالی که به تجربه یقینی هم نرسیده است ، ضرری به انسان وارد نخواهد کرد یا حداقل این است که ضرر سبزیجات کشنده نیست و اتفاقا بسیاری از افراد چون از پیشینیان خود این علوم را گرفته بودند و اعتقاد داشتند عمل می کردند و با خوردن همان سبزیجات خوب می شدند وراهی بیمارستان ها نمی شدند. این درحالی است که علم امروزه وداروهای شیمیایی که پشتوانه تجربه یقینی دارد باعث مرگ روزانه 700 نفر شده و همین علم یقینی هر روز دارد علوم روز قبل خود را نفی می کند مثل داروهایی مانند آنتی هیستامین و ASA که امروزه بعد از اینهمه سال تجویز آمریکا ممنوع التجویز کرده است . آیا این علوم واقعا تجربه یقینی پشتوانه آنها بوده است که اینهمه به خطا و اشتباه رفته است.  جواب دیگر اینکه بحث سندیتی که می فرماینداز 6000 حدیث 5% آن را بعضی از آقایان فرموده اندکه سند ندارد نمی توانستند قبل از تالیف کتاب مفاتیح احیات به شما گوشزد کنند که با همین 6000 حدیث نوشته شده و تالیف خود شما می باشد علاوه برآن احادیثی که درمورد آداب و بحث بیماری ها می باشد از سوی کسانی صادر شده که جزو اصحاب نبوده اند و اکثر آنها کسانی بوده اند که رعایت امور سلامتی را از اهل بیت ندیده بودند و بعد بیمار شده اند ، برای همین راویانی با سندهای معتبر بین آنها یافت نشده یا کمتر است. شما از سلمان یا زراره یا مفضل ابن عمر یا …. انتظار نداشته باشید که ایستاده در شب آب بنوشند یا یکدفعه آب در حلق بریزند یا پرخوری کنند که دچار سنگ کلیه و بیماری های کلیه شوند و حضرت بخواهد به آنها توصیه های بهداشتی و درمانی داشته باشند اینها زندگیشان مخلوط با رفتار امامان و اهل بیت بوده و عملشان همانند عمل آنها بوده پایشان جای پای حضرات بوده و نباید به بیماری هایی که از جانب رعایت نکردن آداب است مبتلا شوند.

در پایان از تمام عزیزانی که این مقاله را مطالعه می کنند خواهشمندم اگر جوابی یا ایرادی یا شبهه جدیدی به ذهنشان می رسد حتما در پایان این مقاله در سایت evanteb.com  سوال یا ایرادات و شبهات خود را درج کنند و حتی انتقادی یا پیشنهادی دارند بدهند تا جواب آن داده شود .

شما هم در ترویج کلام اهل بیت علیهم السلام وظیفه ای دارید به آن عمل کنید .

با تشکر کاردانپور

مقالات مرتبط

4 پاسخ

  1. این موضوع باید بهش پرداخته میشد تا به بسیاری از سوالات ذهن جواب داده بشه خدا قوت عالی عالی عالی عالی

  2. بسم الله الرحمن الرحيم
    الهی دانایی ده که از راه نیفتیم بینایی ده تا در چاه نیفتیم

    مشمول دعای خیر آقا امام زمان عجل الله تعالی باشید

  3. این دو روایت کافیه

    نعمتان مجهولتان الصحة و الامان

    العلم علمان علم الابدان علم الادیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *