بخور حضرت مريم

بخور حضرت مريم براى صرع و غش و اختلال دماغ
بخور حضرت مريم
مانند: صرع ، تشنج ، بی خوابی ، هم و غم ، افسردگی ، تشویش، ترس، ترس از تنهایی، لک های پوستی بی مورد ، کاهش پلاکت خون، استرخاء : ام اس ، ای اس و ….
بخور حضرت مریم (سلام الله علیها) یک بُخور مجرب درمانی است که به همراه دعا درمانی انجام می شود و از دل منابع معتبر شیعه استخراج شده است.
امام باقر علیه السلام این بخور را برای بانویی معرفی و فرمودند که این نفع دارد برای همه بیماریهایی که از ناحیه ارواح (جن و شیطان و روح) است،برای مس و خبل (سی پی) و دیوانگی و صرع و ماخوذ(کسی که به طور کامل کنترلش به دست جن افتاده)و دیگر مشکلات مانند اینها،مفید و مجرب است به اذن خداوند…
برخی بیماری ها که با بخور حضرت مریم بهبود یافته اند:
۱. #جنون
۲. #صرع
۳. #خبل (کند ذهنی و عقب ماندگی)
۴. #سِحر
۵. #جن_زدگی
۶. #مس_جنوشیطان
۷. #افسردگی_شدید(ناراحتی های #اعصاب_و_روان)
۸. بعضی از #سرطان ها
۹. #ام_اس
۱۰. #همزاد_داشتن
۱۱. از بین بردن #ارواح_خبیثه
۱۲. #اوتیسم
۱۳. #دوقطبی
۱۴. #میگرن شدید (که علت ماورایب داشته باشد)
۱۵. #تشنج
احمد بن حماد گويد: امام محمّد باقر عليه السلام بخور مريم را توصيف كرد به كنيز خود و فرمود: آن بر هر چيزى مانند روح كه از تماس با شيطان آسيب مىبيند و فاسد شدن عقل و افتادن بر زمين و غير اينها مانند غش نافع است و مجرب به اذن خدا.
امام فرمود: لبان و سندروس و بزاق فم و كورسندى و قشور الحنظل و حزاء برّى و كبريت ابيض و كسره داخل المقل و سعد يمانى و مرّ زيادتر و شعر قنفذ از هر كدام 4 نخود كه با قطرهاى از قطران شامى (نوعى صمغ) آغشته شود و همه اينها در يك جا جمع شده بخور قرار داده شود كه ان شاء اللّه نفع مىبخشد.
توضيح:
لبان، همان كندر است كه پوست درخت مانند درختى پسته است و در عربستان و سومالى موجود است.
سندروس، به رنگ عقيق كه از زمين زنگبار مىآورند و درخت آن را با تبر زخم مىكنند و بتدريج سندروس از آن ترشّح مىنمايد و منجمد مىشود.
در اغراض ص 628 گويد: سنگى است شبيه به كهرباء و همچنين در تحفه ص 157 نيز همان طور گفته است.
بزاق القمر، سنگ قمرى است كه سنگ سفيد و شفّاف است.
كورسندى، همان كورمقل و در بعضى از نسخهها كورسندى همان جوز هندى است يعنى جوزبواء (گرد و خوشبو گرد و نازك پوست است) يا نارگيل است كه به آن جوز هندى گويند.
قشور الحنظل، يعنى پوستهاى حنظل و حنظل را به فارسى كبست، درختش را علقم و خيار تلخ گويند، چون تخم آن تلخ است همه تلخيها را به آن نسبت مىدهند.
در تحفه ص 95 گويد: حنظل ثمر گياهى است به قدر هنداونه بسيار كوچكى و در نهايت تلخى و نباتش مثل نبات هندوانه است كه برخى آن را هندوانه ابوجهل مىنامند در كتاب گياهشناسى دكتر گل و گلاب ص 282 گويد: حنظل گياهى با ميوههاى كوچك و سمّى و مسهلى است بسيار قوى.
حزاء برى: الأبنيه (بهم 114 زل 94) گويد: حزا را به پارسى دينار و گويند و او زخم عقرب را نيك بود. در ترجمه صيدنه دهخدا گويد: او در كوهها در موضعى كه سنگ صخره و ريگ باشد، مىرويد و گفتهاند سداب دشتى است.
در تحفه گويد: در مازندران اناريچه گويند. ساقش به قدر انگشتى و از آن باريكتر و شاخههاى او باريك و منشعب از بالاى ساق مىشود و قبّه او شبيه به قبه زردك است.
كبريت ابيض: همان گوگرد است.
كبريت احمر: در تحفه گويد: كبريت احمر در بلاد تبّت است مانند طلا و نقره نزد اهل كيميا اكسير مصوغ است. يعنى از جواهر متعدّد ساخته شده است.
يكى از اطبّا گويد: ضماد كبريت در ايران و عراق براى معالجه امراض جلدى و سيفليس بكار مىرفته است.
كسره داخل المقل: خوردههاى وسط مقل است، و مقل صمغى است شبيه به كندر به رنگ سرخ و خوشبو و به سريانى مقلا گويند و در فارسى بوى جهودان گويند و به هندى ككل و بعضى كرگر گويند و ديسقوريدس آن را تلخ گفته و جالينوس آن را سه نوع دانسته و گويند در سواحل بحر عمّان و بلاد هند موجود است.
مقل مكى تلخ نيست چنانكه در خاصيّت نيز با نوع تلخ فرق دارد.
سعد يمانى: در ترجمه صيدنه ب 68 گويد: سعد نباتى است خوشبو، ريشه او سياه و بيشتر در عراق مىرويد، نباتش كوتاه و دانهاش فربه بود.
در اغراض آمده: سعد قابض است و خشكى كننده.
در تحفه آمده: سعد بيخى است به قدر زيتون و بزرگتر از آن و سياه و اندرونش سفيد و خوشبو و به فارسى مشك زمين گويند.
مرّ: مرّ آب درختى است از نواحى عرب يمن و تلخ است و بهترين آن سفيد مايل به سرخى است.
شعر قنفذ: موى خارپشت است نه خار آن.
قطران شامى: از درخت ابهل متولّد شده و در عرب آن را از درخت سرو و درخت زيتون كوهى حاصل كنند. از جمله قطران درخت عرعر نيكوتر بود و گويند قطران از درخت صنوبر حاصل آيد و پارسيان قطران را جان مرده گويند و به اين سبب گويند چون مرده را به قطران درگيرند تباه نشود و بعضى گويند از درخت سدر و درخت ارز و غير آن حاصل آيد. پس قطران صمغ همه درختان است و در اين جا مقصود قطران شامى است.
للجنون و المصروع طب الأئمة عليهم السلام ؛ ؛ ص112
مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع:
أَنَّهُ وَصَفَ بُخُورَ مَرْيَمَ لِأُمِّ وَلَدٍ لَهُ وَ ذَكَرَ أَنَّهُ نَافِعٌ لِكُلِّ شَيْءٍ مِنْ قِبَلِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمَسِّ وَ الْخَبَلِ وَ الْجُنُونِ وَ الْمَصْرُوعِ وَ الْمَأْخُوذِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ نَافِعٌ مُجَرَّبٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ لِتَأْخُذْ لُبَاناً أَوْ سَنْدَرُوساً وَ بُزَاقَ الْفَمِ وَ كُورَ سَنْدَرِيٍّ و قُشُورَ الْحَنْظَلِ و مُرَّ مري [بَرِّيٍ] وَ كبريت [كِبْرِيتاً] أَبْيَضَ كَسَرْتَ دَاخِلَ الْمُقْلِ وَ سُعْدَ يَمَانِيٍّ وَ يكسر [يَكْثُرُ] فِيهِ مُرٌّ وَ شَعْرَ قُنْفُذٍ مَشْبُوثٍ بِقَطِرَانٍ شَامِيٍّ قَدْرَ ثَلَاثِ قَطَرَاتٍ تَجْمَعُ ذَلِكَ كُلَّهُ وَ يُصْنَعُ بُخُوراً فَإِنَّهُ جَيِّدٌ نَافِعٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى
________________________________________
ابنا بسطام، عبد الله و حسين، طبّ الأئمة عليهم السلام، 1جلد، دار الشريف الرضي – قم، چاپ: دوم، 1411 ق.
در طب- 112-: بسندش از امام پنجم عليه السّلام كه بخور مريم را براى ام ولد خود وصف كرد و فرمود: براى هر آفت روحى از مسّ شياطين و پريشانى مغز و ديوانگى و غش، جنزدگى و جز آن خوبست و مجرّب بخواست خدا تعالى، فرمود: لبان، سندروس، بزاق فم، كورسندى، پوست هندوانه ابى جهل، ( مر )حزاء دشتى، كبريت سفيد، كسرة درون مقل، و سعد يمانى، با مرّ فراوان و موى خارپشت آلوده بسه قطره قطران شامى بگير و همه را در هم كن و بخورى بساز كه خوبست و سودمند ان شاء اللَّه.
بيان: لبان يعنى كندر، سندروس چون كهربا است صمغى است گرم و خشك در درجه 2- و قابض، خون را بند مىآورد بخاصيت خود، و مانند كهرباء براى خفقان خوبست و دودش براى بواسير خوب است، و در نسخهاى «و سندا» آمده و بعود هندى تفسير شده، و آنچه من در كتب يافتم اينست كه «سندهان» عود هنديست.
________________________________________
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى – كمره اى، محمد باقر، آسمان و جهان (ترجمه كتاب السماء و العالم بحار الأنوارجلد 54)، 10جلد، اسلاميه – تهران، چاپ: اول، 1351 ش.
سلام
مانند گذشته بسیار عالی واموزنده ممنون از مقاله خوبه تون
سلام
ممنون ازمقالتون
بهتر بود بیشتر توضیح میدادید که به چه شکل استفاده میشه این بخور و فوایدش راهم از نظر طبی بیان میکردبد
ولی در کل عالی بود